داستان عشق و دیوانگی
 


در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند.
ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک.
همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد.
دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن .. یک .. دو .. سه .. همه رفتند تا جایی پنهان شوند.
لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد، خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد، اصالت در میان ابرها مخفی شد، هوس به مرکز زمین رفت، دروغ گفت زیر سنگ پنهان می شوم اما به ته دریا رفت، طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بود هفتاد و نه … هشتاد … و همه پنهان شدند به جز عشق که همواره مردد بود نمی توانست تصمیم بگیرید و جای تعجب نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است، در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید نود و پنج … نود و شش. هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و بین یک بوته گل رز پنهان شد.

دیوانگی فریاد زد دارم میام. و اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود زیرا تنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود و بعد لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود، دروغ ته دریاچه، هوس در مرکز زمین، یکی یکی همه را پیدا کرد به جز عشق و از یافتن عشق نا امید شده بود. حسادت در گوش هایش زمزمه کرد تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او در پشت بوته گل رز پنهان شده است.
دیوانگی شاخه چنگک مانندی از درخت چید و با شدت و هیجان زیاد آن را در بوته گل رز فرو کرد و دوباره و دوباره تا با صدای ناله ای دست کشید عشق از پشت بوته بیرون آمد درحالی که با دستهایش صورتش را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد شاخه به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند او کور شده بود! دیوانگی گفت من چه کردم؟ من چه کردم؟ چگونه می توانم تو را درمان کنم؟ عشق پاسخ داد تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کمکم کنی می توانی راهنمای من شوی.
و اینگونه است که از آنروز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره همراه اوست! و از همانروز تا همیشه عشق و دیوانگی به همراه یکدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند …

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تکرار این جملات عاشق ترتان می کند

 
شاید فکر کنیم که زندگی کردن نیازی به مهارت ندارد و همه ما ذاتا می ‌دانیم چگونه زندگی کنیم، اما اگر این طور بود هیچ مشکلی را در زندگی زناشویی خود تجربه نمی‌ کردیم در صورتی که هر کدام از ما در زندگی دچار مشکلات کوچک و بزرگی هستیم که نمی‌ دانیم چگونه به وجود آمده‌ اند و چگونه می‌ توانیم آنها را برطرف کنیم.

 

تکرار این جملات عاشق ترتان می کند

وقتی بدانیم مشکلات از کجا آغاز می ‌شوند و چگونه ادامه می ‌یابند و بزرگ می ‌شوند، می ‌توانیم جلوی آنها را بگیریم و وقتی بدانیم که یک زندگی بدون مشکل چه مزیت‌ هایی دارد آن وقت قبل از هر چیز درصدد یاد گیری مهارت‌ های زندگی برمی ‌آییم.

یکی از مشکلات اساسی در زندگی مشترک عدم ارتباط کلامی موثر بین زوجین است. بسیاری از زوجین نمی دانند بهتر است از چه کلمات و جملاتی در گفتگو با همسرانشان استفاده نمایند.

جمله‌های‌ کلیدی برای جذب همسر زندگی زناشویی را باید چون نهالى دانست که لازم است تمام تمهیدات را به‌کار بست تا این نهال سست و شکننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبدیل گردد و ریشه‌ی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ کند. آن‌چه در این میان دارای اهمیت می‌باشد، محبت و شیوه‏هاى صحیح ابراز آن است. محبت بین زن و مرد ، اکتسابى ست، بدین معنا که هم زن و هم مرد، باید شیوه‏هاى ابراز آن را آموزش دیده، تمرین کنند و به کار برند.

**در این قسمت ۳۱ جمله کوتاه، مفید و مختصر عاشقانه و سازنده را برای شما می‌آوریم. باشد که برای تقویت زندگی ما و روابط مناسب و عاشقانه‌مان خوب و مؤثر باشند. این ۳۱ جمله مشت نمونه خروار است:

۱ – یاد خدا باش – با خدا باش – شاد باش.

۲ – سینه خود را پر از انرژی مثبت کنید.

۳ – در پشت‌بام ذهن خود سبزه و گل بکارید.

۴ – به تمام اعضای بدن خود بگو فریاد بزنند: الهی شکر.

۵ – مسیر زندگی را از وجود تیغ‌ها و خارها پاک کنید.

۶ – تانکر عشق و محبت را همیشه پر نگه دارید.

۷ – دشمنی و کدورت را ذوب کنید و در چاه بریزید.

۸ – هوای پاک تنفس کنید. فکر منفی سینه شما را مریض می‌کند.

۹ – همیشه در کوچه زندگی، دنبال خانه مهربانی باشید.

۱۰ – ورد زبانتان کلمه: دوستت دارم، عاشقتم، باشد.

۱۱ – با چشم خود همسرتان را شیفته کنید.

۱۲ – هر کسی پرسید: حالت چطوره؟ بگویید: خیلی خوبم.

وقتی بدانیم مشکلات از کجا آغاز می ‌شوند و چگونه ادامه می ‌یابند و بزرگ می ‌شوند، می ‌توانیم جلوی آنها را بگیریم و وقتی بدانیم که یک زندگی بدون مشکل چه مزیت‌ هایی دارد آن وقت قبل از هر چیز درصدد یاد گیری مهارت‌ های زندگی برمی ‌آییم

۱۳ – همواره تصور کنید خوشبخت‌ترین آدم دنیا هستید.

۱۴ – خوب گوش کن: کسی در دوردست برایت دعای خیر می‌کند که سلامت و موفق باشی. جوابش را بده.

۱۵ – توجه کن! دلت می‌گه تا دوستی هست چرا دشمنی؟

۱۶ – سعی کن برای همسرت، زیباترین باشی.

۱۷ – گاهی اوقات فکر ما نیاز به سمپاشی داره تا سالم و خوب باشیم.

۱۸ – بگذار دیگران هر چه می‌خواهند بگویند مهم این است که ما با هم هستیم.

۱۹ – هرشب فکر می‌کنم که آیا فردا زنده هستم که باز هم تو را ببینم.

۲۰ – اگر بگویی بمیر، نمی‌میرم. چون می‌خواهم تا انتها با تو باشم.

۲۱ – تا وقتی خنده و شادی هست چرا گریه و غم. پاشو به دنیا بخند پاشو.

۲۲ – چه بوی خوبی می‌دی، چه دست مهربون و گرمی داری.
تکرار این جملات عاشق ترتان می کند

۲۳ – چقدر مزرعه دل شما سبز و خرم است. باغت آباد.

۲۴ – می‌دونی چیه؟ تا حالا از گل نازک‌تر به من نگفتی. ممنون تو هستم.

۲۵ – نمی‌دونم اگر تو نبودی چه کسی می‌توانست مرا خوشبخت کند.

۲۶ – پدر و مادرم به خاطر زحمات و محبت‌های تو همیشه دعایت می‌کنند.

۲۷ – راستی چرا آماده نمی‌شوی برویم پارک، قدری قدم بزنیم. به یاد گذشته‌ها.

۲۸ – آدم وقتی وارد این خونه می‌شود. همه ناراحتی‌هاش برطرف می‌شه.

۲۹ – خدایا! زندگی از این زیباتر و بهتر دیگه نمی‌شه. شکر شکر شکر…

۳۰ – می‌دونی عزیزم، خیلی دوستت دارم، خیلی زیاد.

۳۱ – بی‌خیال غم دنیا، بیا چند دقیقه با هم از ته دل بخندیم و برای زندگی بهتر برنامه ریزی کنیم!
 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

AX

 https://lh5.googleusercontent.com/-3tnKOTdpC28/TqkYnm-F1rI/AAAAAAAANxQ/ZZgSJ-4KpFE/w83/love029.gif


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تصاویر زیبا از جشن ازدواج فرزندان شهدا


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

آیا قصد ازدواج دارید ؟

 

اگر شناسنامه تان را ورق بزنید چھار واقعه زندگی در آن آمده است: تولد، ازدواج، طلاق و فوت؛ كه فقط در ازدواج و طلاق مختارید، بنابراین ازدواج را نباید سرسری گرفت بلكه باید با مطالعه و براساس معیارھای حقیقی ھمسر را انتخاب كرد. در ادامه به برخی نکات اساسی که در انتخاب همسر باید مد نظر قرار داد نگاهی می اندازیم:


-خانواده ھر دو نفراز نظر فرھنگی و سنت ھای رایج نزدیك به ھم باشند.

-تا سر حد امكان، تمكن مالی دو خانواده متناسب با یكدیگر باشد.

-اگر ھر دو نفر اھل یك شھر نیستید حداقل در سایر زمینه ھا و آداب و رسوم نزدیك به ھم باشید.

-دیدگاه ھای دو خانواده از نظر مذھبی – سیاسی – اجتماعی و معاشرت نزدیك به ھم باشند.

-در خانواده دو طرف پدرسالاری یا مادرسالاری به صورت مطلق وجود نداشته باشد. 

-از نظر میزان تحصیلات، اختلاف فاحش نداشته باشید.

-در انتخاب محل سكونت یا محل كار اختلاف سلیقه نداشته باشید.

-از نظر طرز تفكر و اندیشه اجتماعی به ھم نزدیك باشید.

-دیدگاھتان نسبت به زندگی تقریبا یكسان باشد.

-تفاوت ھای شخصیتی و خصوصیت ھای رفتاری فاحشی نداشته باشید. 

-دارای دیدگاه ھای سیاسی گرایش ھای اعتقادی و افق ھای فكری نزدیك به ھم باشید.

-ھر دو نفر استقلال رأی داشته باشید؛ یعنی شخصاً در امو ر زندگی تصمیم بگیرید نه بر اساس دھن بینی و تقلید از دیگران.

-از نظر تفكرات مذھبی در دو قطب مخالف ھم نباشید كه این مورد بسیار مسئله ساز است.


البته باید یادآور شد داشتن اختلافاتی در موارد اشاره شده گرچه زندگی را سخت می‌كند و امكان تفاھم را به حداقل می رساند ولی به شرطی كه طرفین اھل تغییر، رشد، تكامل و پیشرفت باشند، ھمزیستی را غیر ممكن نمی سازد. 


توصیه روانشناسان و مشاوران به آنهایی که قصد ازدواج دارند 

- در انتخاب ھمسر عجله و شتاب نكنید. این امر را با بررسی و تحقیق انجام دھید.

-در ھمسر گزینی وسواس به خرج ندھید؛ سعی كنید با دیده اغماض عوامل مختلف را بررسی و تصمیم گیری کنید.

-چنانچه پدر و مادر و خانواده ھای وابسته، سختگیری كنند برای متقاعد كردن آنھا از مشاور خانواده کمک بگیرید.

-از ازدواج تحمیلی خودداری كنید.

-در انتخاب ھمسر پس از بررسی معیارھای طرف مقابل، وضعیت خود را با وی مقایسه كنید و در صورت ھماھنگی تصمیم گیری نمایی د. بدون توجه به شرایط خود انتخاب ایده آلی نکنید.

-در انتخاب ھمسر از پدر و مادر و خویشاوندان خود نظرخواھی كنید ولی مواظب باشید چون به علت عدم تخصص ممكن است نظر آنان تحت تأثیر معیارھای خاص مناسب نباشد. حتماً با مشاور واجد شرایط مشورت كنید.

-برای شناخت ھمسر از ھر دو روش مستقیم و غیرمستقیم استفاده نمایید و حتماً قبل از خواستگاری، به طور مستقیم، از طریق مشاھده گفت و شنود، از او شناخت پیدا كنید

 

زمان لازم برای آشنایی قبل ازازدواج چقدراست

زمان آشنایی قبل از ازدواج چقدر است ؟تصمیم به این عظمت باید قبل از وارد عمل شدن خیلی خوب بررسی شود. زیرا وقتی ازدواج کردید، تنها راه خروج از آن مرگ یا طلاق است. 

زمان متوسط آشنایی به هر رابطه بستگی دارد. می‌تواند از چند ماه باشد تا چند سال اما برای همه یکسان نیست زیرا هر رابطه با دیگری فرق دارد.

نمی‌ توانید یک چارچوب زمانی یک ماهه برای خود در نظر بگیرید. درواقع، حتی یک سال هم برای گرفتن چنین تصمیم مهمی که بر بقیه عمرتان و همه جوانب زندگیتان اثر دارد، کم است.

این به آن بستگی دارد که شما و طرف‌مقابلتان هر دو به توافق برسید و مسئولیت‌هایی که هر دو باید با آن روبه‌رو شوید را مشخص کرده باشید.

ازدواج مترادف با همیشگی است. قرار است تا پایان عمر با یک نفر باشید.

متاسفانه، فرهنگ‌های مدرن معنا و مفهوم آن را تغییر داده‌اند زیرا هدف آن کم‌ارزش شده است. کسانی را می‌بینیم که ظرف چند ماه ازدواج می‌کنند و بعد از چند سال از هم جدا می‌شوند، درحالیکه قرار است ازدواج تا پایان عمر باشد.

وقتی از دیدگاه واقعبینانه به ازدواج نگاه کنیم، باید مهمترین رابطه یک فرد در طول زندگی‌اش باشد. زن و شوهر باید بهترین دوستان یکدیگر باشند. یعنی تا پایان عمر عمیق‌ترین و صمیمی‌ترین لحظات را با کسی که دوستش دارید بگذرانید.

ازدواج یعنی زندگیتان را به فردی دیگر بدهید. یعنی دو نفر یکی شوید.

تصمیم به این عظمت باید قبل از وارد عمل شدن خیلی خوب بررسی شود. زیرا وقتی ازدواج کردید، تنها راه خروج از آن مرگ یا طلاق است و هر دوی آنها تصمیمات بسیار سختی هستند که زخم‌های بدی بر جای می‌گذارند و این زخم‌ها به طرز وحشتناکی زندگی افراد را تغییر می‌دهند.

ازدواج یعنی بدون نگاه کردن به عقب، رابطه را به بالاترین حد ممکن برسانید. به همین دلیل است که مدت زمان مناسب برای آشنایی قبل از ازدواج باید به خوبی در نظر گرفته شود.

اما این زمان تنها فاکتوری نیست که باید مدنظر قرار گیرد.

 

عوامل دیگر عبارتند از:

اعتماد میان دو طرف چه میزان است؟

سلامت رابطه

بالغ بودن دو طرف

امکانات اقتصادی

تایید اعضای خانواده دو طرف

همانطور که می‌بینید، فقط مدت زمان آشنایی قبل از ازدواج مهم نیست. باید ببینید چه زمان موقعیت و شرایط لازم برای رساندن رابطه به بالاترین حد ممکن فراهم می‌شود.

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

دختر ایرانی در تضاد و تفاهم

 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

با خشونت هــرگــز ...

تقدیم به تمامی معلمان واقعی که آموزگار اخلاق و محبت اند
 
 
سخت آشفته و غمگین بودم …
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را …
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند …

خط کشی آوردم،
در هوا چرخاندم!
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید!

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم ...
سومی می لرزید ...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود ...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید ...
"پاک تنبل شده ای بچه بد"
"به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
"ما نوشتیم آقا"

بازکن دستت را ...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله ی سختی کرد ...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کرد و سپس ساکت شد ...
همچنان می گریید ...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز، کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ...

گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن !

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید ...

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش و یکی مرد دگر
سوی من می آیند ...

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو و کنار چشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا ...

چشمم افتاد به چشم کودک ...
غرق اندوه و تاثر گشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر …

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم

عیب کار از خود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام …
او به من یاد بداد درس زیبایی را ...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی

یا چرا اصلا من عصبانی باشم
با محبت شاید، گرهی بگشایم
با خشونت هــرگــز ...
هــرگــز.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟ شعر  حسین پناهی

حسین پناهی

دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟

واسطه نیار، به عزتت خمارم
حوصله‌ی هیچ کسی رو ندارم
کفر نمی‌گم، سوال دارم
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم می‌شه چی‌کاره‌ام
می‌چرخم و می‌چرخونم ٬ سیاره‌ام
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
تازه دیدم که دل دارم، بستمش
راه دیدم نرفته بود، رفتمش
جوونه‌ی نشکفته رو٬ رستمش
ویروس که بود حالیش نبود هستمش

جواب زنده بودنم مرگ نبود؛ جون شما بود؟
مردن من مردن یک برگ نبود؛ تو رو به خدا بود؟

اون همه افسانه و افسون ولش؟
این دل پر خون ولش؟
دلهره‌ی گم کردن گدار مارون ولش؟
تماشای پرنده‌ها بالای کارون ولش؟
خیابونا، سوت زدنا، شپ شپ بارون ولش؟

دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟

گفتی بیا زندگی خیلی زیباست؛ دویدم
چشم فرستادی برام تا ببینم؛ که دیدم

پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه؟
کنار این جوب روون معناش چیه؟
این همه راز، این همه رمز
این همه سر و اسرار معماست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه؟ نه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه؟ نه بالله!
پریشونت نبودم؟
من،
حیرونت نبودم؟

تازه داشتم می‌فهمیدم که فهم من چقدر کمه
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه
انجیر می‌خواد دنیا بیاد، آهن و فسفرش کمه

***

چشمای من آهن انجیر شدن
حلقه‌ای از حلقه‌ی زنجیر شدن
عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم
چشم من و انجیرتو بنازم

دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟

........................................................................

من زندگي را دوست دارم ولي
از زندگي دوباره مي ترسم!
دين را دوست دارم
ولي از کشيش ها مي ترسم!
قانون را دوست دارم
ولي از پاسبانها مي ترسم!
عشق را دوست دارم
ولي از زنها مي ترسم!
کودکان را دوست دارم
ولي ز آئينه مي ترسم!
سلام رادوست دارم
ولي از زبانم مي ترسم!
من مي ترسم
پس هستم
اينچنين مي گذرد روز و روزگارمن!
من روز را دوست دارم
ولي از روزگار مي ترسم!


...............................................................................

به ساعت نگاه ميکنم
حدود سه نصف شب است
چشم ميبندم که مبادا چشمانت را
از ياد برده باشم
و طبق عادت کنار پنجره ميروم
سوسوي چند چراغ مهربان
و سايه کشدار شبگردان خميده
و خاکستري گسترده بر حاشيه ها
و صداي هيجان انگيز چند سگ
و بانگ آسماني چند خروس
از شوق به هوا ميپرم چون کودکيم
و خوشحال که هنوز
معماي سبز رودخانه از دور
برايم حل نشده است
آري از شوق به هوا ميپرم
و خوب ميدانم
سال هاست که مرده ام

.................................................................................
سرودي براي مادران
پشت ديوار لحظه ها هميشه کسي مي نالد
چه کسي او؟
زني است در دوردست هاي دور
زني شبيه مادرم
زني با لباس سياه
که بر رويشان
شکوفه هاي سفيد کوچک نشسته است
رفتم و وارت ديدم چل ورات
چل وار کهنت وبردس بهارت
پشت ديوار لحظه ها هميشه کسي مي نالد
و اين بار زني بهياد سالهاي دور
سالهي گمم
سالهايي که در کدورت گذشت
پير و فراموش گشته اند
مي نالد کودکي اش را
ديروز را
ديروز در غبار را
او کوچک بود و شاد
با پيراهني به رنگ گلهاي وحشي
سبز و سرخ
و همراه او مادرش
زني با لباس هاي سياه که بر رويشان شکوفه هاي سفيد کوچک نشسته
بود
زير همين بلوط پير
باد زورش به پر عقاب نمي رسيد
ياد مي آورد افسانه هاي مادرش را
مادر
اين همه درخت از کجا آمده اند ؟
هر درخت اين کوهسار
حکايتي است دخترم
پس راست مي گفت مادرم
زنان تاوه در جنگل مي ميرند
در لحظه هاي کوه
و سالهاي بعد
دختران تاوه با لباس هاي سياه که بر رويشان شکوفه هاي سفيد نشسته
است آنها را در آوازهاشان مي خوانند
هر دختري مادرش را
رفتم و وارت ديدم چل وارت
چل وار کهنت وبردس نهارت
خرابي اجاق ها را ديدم در خرابي خانه ها
و ديدم سنگ هاي دست چين تو را
در خرابي کهنه تري
پشت ديوار لحظه ها هميشه کسي مي نالد
و اين بار دختري به ياد مادرش

نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

چرا دوست دارید با افراد شبیه خودتان ازدواج کنید؟
 
 
محققان دریافته اند که قسمتی از مغز که هیجانات و احساسات را کنترل می کند، در هنگام مشاهده افراد مشابه خودمان فعال تر می شود.
به گزارش اعتدال ، دانشمندان توانستند پاسخ این پرسش را که" چرا به طور طبیعی با افراد هم طبقه خود، دوست شده و یا ازدواج می کنیم" دریابند.
دکتر کارولینا زینک در انستیتو سلامت ذهنی در مریلند آزمایشی را ترتیب داد که بر اساس آن به 23 نفر اطلاعات افرادی نزدیک به وضعیت اقتصادی ، اجتماعی بالاتر و پایین تر آن ها نشان داده شد. سپس از طریق MRI فعالیت قسمت مرکزی مغز در هر حالت اندازه گیری شد.
بررسی ها نشان داد که هر اندازه فرد مورد نظر به ما شبیه تر بود، بخش بیشتری از قسمت مرکزی مغز که به مرکز تصمیم و کنترل هیجانات و تصمیمات مربوط است، برای فعالیت باز می شد.
در واقع مغز افراد متعلق به طبقه بالای اجتماعی هنگام ملاقات با افراد هم طبقه خود فعال تر و مغز افراد متعلق به طبقه پایین هنگام ملاقات با افراد هم طبقه خود، واکنش مثبت دارند.
محققان نشان دادند که این نتایج با نتایج به دست آمده از میمون ها بسیار سازگار است. در میمون ها نیز رفتارها بسته به موقعیت آنان در گروه متفاوت است.
دکتر زینک می گوید: نحوه واکنش و رفتار ما با افراد اطراف خود بر اساس موقعیت اجتماعی آنان نسبت به ما صورت می گیرد و به همین علت اطلاعات مرتبط با طبقه اجتماعی افراد برای ما بسیار ارزشمند است.
به عنوان یک انسان ما ظرفیت تشخیص محیط بیرونی را برای انتخاب بهترین و مناسب ترین احساس برای خود داریم.
مغز ما حالت ایستا ندارد و می تواند خود را با شرایط وفق دهد. زمانی که موقعیت یک شخص عوض می شود، انتظار داریم ارزش های مرتبط با موقعیت اجتماعی و نظر او نسبت به دیگران نیز در قسمت تصمیم گیری تغییر کند.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 7 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


سرانجام پس ازمدتها انتظار آلبوم  پاییزی و عاشقانه " خوبه حالم " منتشر شد


آلبوم "خوبه حالم" با صدای دانیال دادور هفته اول آبان ماه سال جاری توسط شرکت هنر اول روانه بازار شد . این آلبوم شامل 9 قطعه موسیقی با نام های : عشق من ، ترانه هامو می سوزونم ، خواهش ،هوامو نداری ، خوبه حالم ، فراموشت نکردم ، با تو ، بی رویا ، کاشکی می باشد


موسیقی این آلبوم برعهده دکتر علی پاکدامن بوده و ترانه سرا استاد فرید احمدی می باشد
 


 

برای کسب تمامی اطلاعات از سایت رسمی دانیال دادور دیدن نمایید

 www.DadvarMusic.com


دانیال دادور در مورد  آلبوم اینگونه می گوید :"خوبه حالم آلبومی است احساسی و پاییزی ؛ شور و احساس یک عشق پاک که حتی کلمات تحملش را ندارند . پر از احساس عاشقی است که حال خوبی دارد . حتی اگر دلگیر باشد و ترانه هایش را بسوزاند . لحظه ای بدون عشق زنده نخواهد ماند.

بسیار خوشحالم که  آلبوم در فصل پاییز فصل عاشق شدن  به دست مردم رسید

دانیال  می گوید نهایت تلاشش را به کار برده که آلبوم با بهترین کیفیت هم از لحاظ میکس و مسترینگ و هم از لحاظ  ظاهری و بسته بندی به دست مخاطبان برسد که زحمات  دکتر پاکدامن و مدیران هنر اول در این امر ستودنی است  . دانیال در نهایت می گوید : " این آلبوم متعلق به تمام عاشق هایی است که در گوش معشوق جانشان زمزمه می کنند : 
  معشوق جان به بهار آغشته منی اگر تو مرا نبینی  من کیستم که ببینم . من نیستم که ببینم . نمی بینمم  . "
 

 

دموی ترانه های آلبوم خوبه حالم

هوامو نداری - 2:37 - دانلود - متن ترانه -

خواهش - 3:58 - دانلود - متن ترانه -

خوبه حالم - 3:29 - دانلود - متن ترانه -

عشق من - 3:50 - دانلود - متن ترانه -

ترانه هامو میسوزونم - 3:27 - دانلود - متن ترانه -

کاشکی - 2:18 - دانلود - متن ترانه -

فراموشت نکردم - 3:44 - دانلود - متن ترانه -

با تو - 3:17 - دانلود - متن ترانه -

بی رویا - 3:53 - دانلود - متن ترانه -

دموی کل آلبوم در یک فایل : دانلود

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 7 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

   

نکات تغذیه ای در فصل سرما

 
 

 


بی شک استفاده از مواد مغذی خوب در رژیم غذایی می تواند فواید مثبتی را در سلامتی بدن داشته باشد و مقاومت بدن را در مقابل بیماری ها افزایش دهد. حال ۱۲ نکته تغذیه ای را برای شما عنوان می کنیم؛

 

▪ آب

در ماه های زمستان مغزتان کمتر پیام تشنگی صادر می کند اما حتماً از تامین آب مورد نیاز بدنتان مطمئن شوید زیرا زمستان هوا فقط سرد نیست، بلکه خشک هم هست.

 

▪ سایر مایعات

مراقب آنچه می نوشید باشید. به جز آب، مایعاتی مانند آبمیوه های طبیعی یا آب سبزیجات بسیار خوب هستند. اما سعی کنید از آبمیوه ها و کوکتل های مصنوعی و شکردار که گاهی مملو از خامه هم هستند و میزان بالایی کالری وارد بدنتان می کنند، دوری کنید.

 

▪ ماهی

ممکن است در طول ماه های زمستان که نور خوشید کمتر می شود با کمبود ویتامین D رو به رو شوید. ماهی منبع بسیار خوبی از این ویتامین و همچنین اسیدهای ▪ چرب امگا ۳

است که به شما کمک می کند هرگونه اختلالات روحیه را با بالابردن سطح سروتونین در بدنتان از بین ببرید.

 

▪ شکلات

خیلی ها نمی توانند هوس شکلات خوردن خود را ترک کنند، مخصوصاً در جشن ها و مهمانی ها. اما بهتر است در این زمینه هم انتخاب عاقلانه داشته باشید؛ انواع تیره تر شکلات با محتوی کاکائوی بالا، آنتی اکسیدان بسیار بالایی داشته و انتخاب بسیار خوبی به شمار می رود.

 

▪ آجیل

وقتی گرسنه تان شد، به آجیل حمله نکنید، فقط یک مشت از آن کافی است. تقریباً همه آجیل ها منبع بسیار خوبی از سلنیوم هستند که برای سلامت ذهن و جلوگیری از افسردگی مفید است.

 

▪ دانه ها و غلات کامل

فیبر موجود در گندم، جو، نان های دانه کامل و برنج تاثیر محافظتی برای سلامت قلب و سیستم گوارش بدن دارند. از خوردن غلات و دانه های فرآوری شده خودداری کنید زیرا قسمت اعظم مواد مغذی موجود در آنها در مراحل مختلف فرآوری از بین می روند.

 

▪ ماست طبیعی

ماست حاوی کشت باکتری های فعال است که به شما برای تقویت سیستم ایمنی بدنتان در زمستان کمک می کند. به جای ماست های مصنوعی یا طعم دار، ماست ساده کم چرب را انتخاب کنید؛ برای خوشمزه تر شدن آن می توانید انواع میوه های تازه را هم خرد کرده و داخل آن بریزید.

 

▪ مرکبات

نارنگی، پرتقال، کیوی، گریپ فروت، انگور قرمز و لیمو سالم ترین

میوه هایی هستند که می توانند در تمام طول سال بدنتان را تقویت کنند. ویتامین C موجود در همه مرکبات برای تقویت سیستم ایمنی بدن در فصل زمستان اهمیت ویژه ای دارد.

 

▪ سبزیجات

حتماً در طول روز یک وعده سبزیجات در رژیم غذایی تان استفاده کنید. سبزی ها به دلیل داشتن ویتامین بالا شما را در مقابل میکروب ها واکسینه می کنند.

 

▪ فیبر

برای از بین بردن یبوست در زمستان، رژیم غذایی تان را با انبوهی از فیبر پر کنید. کمی خلاقیت به خرج دهید و برای سالادتان از انواع مختلف میوه ها و سبزیجات استفاده کنید. اما دقت کنید که برای چاشنی سالاد از سس های چاق کننده و پر کالری دوری کنید.

 

▪ قند میوه

زایلیتول یا سایر قندهای طبیعی که در میوه ها و گیاهان یافت می شوند، می توانند انتخاب بسیار خوبی برای جایگزین کردن قندهای مصنوعی باشند.

 

▪ تنقلات

وقتی گرسنه می شوید، به جای اینکه به تنقلات پناه ببرید، یک بشقاب سالاد یا میوه یا یک مشت آجیل میل کنید.

  

راهنمایی برای مصرف مواد غذایی در فصل پاییز

هوا سردتر می شود، اما انتخاب های غذایی شما می تواند حرارت را بالا ببرد! با تهیه لیست پاییزی زیر می توانید از خوردن در این فصل لذت بیشتری ببرید.
 


▪ سیب:
ترش یا شیرین، خام یا بصورت پخته شده دلپذیر است. حتماً سیب را با پوست بخورید زیرا دارای ماده اییست که برای قلب مفید است.
ارزش غذایی سیب: مملو از آنتی اکسیدان ها - هر سیب دارای ۴ گرم فیبر مخصوص رژیم غذایی است.
 


▪ خرما: که محبوب مردم خاورمیانه است هم می توان بصورت ملایم آن را پخت یا قطعه قطعه در دسر استفاده کرد و داخلش را با گردو یا بادام و پنیر خامه ای پر کرد.
ارزش غذایی: بسیار کم چرب، منبع خوبی از فیبر - منبع خوب پتاسیم
 


▪ گریپ فوروت: مقدار ترش بودن گریپ فوروت، تقابل خاصی را در برابر دیگر میوه ها برای آن ایجاد کرده. آن را در کنار سبزی خوردن، همراه با آووکادو و میگو مصرف کنید یا از یک لیوان آب گریپ فوروت مملو از آنتی اکسیدان لذت ببرید.
ارزش غذایی: بیش از ۷۵ درصد مقدار مورد نیاز ویتامین c روزانه شما را دارد - منبع خوبی برای لیکوپن (دانه قرمزی که در این میوه و گوجه فرنگی موجود است و برای جلوگیری از سرطان مفید است) - دارای ماده پکتین است که کلسترول را پایین می آورد.
 


▪ کیوی: از این میوه برای افزودن طعمی فصلی به غذاهای خود استفاده کنید و یا همراه با توت فرنگی، طالبی یا پرتقال بخورید. مصرف آن با آناناس نوعی مزه تند ترش می آفریند.
ارزش غذایی: ویتامین c بیشتر از پرتقال دارد - منبع خوبی از پتاسیم و مس
 


▪ گلابی: حالت دانه دانه ریز داخل گلابی و آبدار بودنش، میوه خوش طعمی از آن ساخته است. مصرف آن بصورت پخته و آب پز توصیه می شود.
ارزش غذایی: منبع خوب ویتامین c و مس - هر عدد گلابی دارای ۴ گرم فیبر است.
 


▪ نارنگی: این میوه مرکب کوچک و خوش طعم بسیار برای طراوت غذاهای پاییزی مناسب است. ترکیب مناسب همراه با نارنگی می تواند بادام، خرما و عسل باشد. به آن سرکه اضافه کنید و یک چاشنی بسیار خوش طعم در انتظار شماست.
ارزش غذایی: منبع ویتامین c منبع بتا کاروتن
 


▪ انار: این میوه نسبتاً ترش درون خود منبع بزرگی از آنتی اکسیدان ها را دارد. انار دارای ویتامین c و اسید فولیک می باشد.
 


▪ کلم بروکسل: اگر این سبزی را درست آماده کنید، طعم بسیار خوبی دارد. کمی مزه اش تلخ است پس باید آن را همراه با سس دلخواه خود مصرف کنید.
ارزش غذایی: نیم فنجان از آن ویتامین k روزانه شما را تامین میکند اسید فولیک زیاد دارد - منبع آهن است.
 


▪ گل کلم: بصورت بخارپز طعم و عطر خوبی دارد اما می توانید آن را در پوره سیب زمینی یا داخل سوپ بریزید.
ارزش غذایی: موادی جهت جلوگیری از سرطان دارد - پایین اورنده کلسترول - منبع خوبی از ویتامینc
 


▪ کدو مسما: برخلاف نوع تابستانی اش مزه شیرین تری دارد و چون پوسته ضخیمی دارد می توان آن را برای ماه ها نگهداری کرد. در کنار چاشنی های فصل سرد مثل دارچین و زنجبیل طعم بهتری دارد.
ارزش غذایی: دارای امگا۳ زیادی است - منبع ویتامین a است.
 


▪ کدو تنبل: مصرف آن بیشتر از فانوس شبهای هالووین است! طعم شیرین آن برای انواع شیرین پای، کیک و پودینگ مناسب است. دارای پتاسیم زیادی است، یک وعده آن ۲۰ درصد از فیبر مورد نیازتان را برطرف می کند و منبع خوبی از ویتامین b است.
 


▪ شلغم: جزو ریشه سبزیجات است و ملایم و مطبوع می باشد و جانشین تربچه و کلم می شود. برای طعم دادن به آن از رازیانه، خرده نان و شکر قهوه ای استفاده کنید. منبع ویتامین c است، برگ شلغم منبع عالی از ویتامین a, k و اسید فولیک است.
 


▪ زردک: که می توان از آن در برنج و پوره سیب زمینی استفاده کرد و دارای پتاسیم و فیبر است.

 

 

13 راه ارزان برای درمان آنفلوآنزا

آشپزخانه شما منبعي شگفت‌انگيز از مواد درمان‌ كننده و شفابخش براي بهبود علائم سرماخوردگي و آنفلوآنزا است كه به شما كمك مي‌كنند، سريعتر بهبود پيدا كنيد.

 

اكنون كه فصل پاييز فرا رسيده با كاهش دماي هوا، وزش باد و آغاز بارندگي، احتمال ابتلا به سرماخوردگي و آنفلوآنزا افزايش پيدا مي‌كند. هرچند براي هيچ يك از اين دو بيماري ويروسي درمان مشخصي وجود ندارد اما بي‌ترديد در آشپزخانه شما مواد خوراكي بسياري يافت مي‌شوند كه مي‌توانند به بهبود علائم بيماري و درمان سريعتر آن كمك كنند.

  در یک مقاله پزشكي فهرست برخي از اين مواد خوراكي مفيد و موثر در بهبود علائم آنفلوآنزا و سرماخوردگي ارائه شده كه به قرار زير است:

 

1- شربت آبليمو كه دارويي شگفت انگيز براي درمان گلو درد، پاكسازي خون و همچنين نرم كردن بافت‌هاي مخاطي است.‌

 

2-‌ سوپ مرغ كه از قرن بيستم تاكنون به عنوان يك خوردني براي درمان آنفلوآنزا و سرماخوردگي شناخته شده و واقعا تاثيرگذار است.

 

3- خردل كه موجب كاهش تب، از بين رفتن مواد سمي و كمك به بهبود غشاء مخاطي در ريه‌ها مي‌شود.

 

4- زنجبيل كه اگر به صورت چاي زنجبيل مصرف شود، مي‌تواند به عنوان يك تركيب ضد ويروسي موثر ميكروب‌ها را نابود سازد و براي درمان اختلال و آشفتگي معده نيز بسيار مفيد است.

 

5- سير كه يك گياه فوق العاده مفيد هم به لحاظ پيشگيري و هم به جهت درمان علايم آنفلوآنزا و سرماخوردگي به شمار مي‌آيد. سيرخام خاصيت ضدقارچي و ضد باكتريايي و همچنين داراي خواص ضدويروسي فوق‌العاده‌اي است. متخصصان انگليسي نيز در چندين آزمايش دريافته‌اند كه سير مي‌تواند سرعت درمان آنفلوآنزا را افزايش دهد.

 

6- نعناع كه اگر به صورت چاي نعناع مصرف شود، مي‌تواند موجب تشديد تعريق در هنگام تب شود. پس از نوشيدن چاي نعناع، بلافاصله به رختخواب رفته و خود را گرم كنيد تا در اثر تعريق زياد، تب شما كاهش پيدا كند.

 

7- روغن كرچك كه اگر به شكل موضعي مصرف شده و روي قفسه سينه ماليده شود به باز شدن مجاري هوايي و بهبود گردش خون در ريه‌ها كمك مي‌كند. براي اين منظور قفسه سينه را با روغن كرچك ماساژ دهيد. سپس با يك تكه پارچه وال و نازك، روي سينه را بپوشانيد و با يك بطري حاوي آب داغ روي سينه را گرم نگه داريد.

 

8- پرتقال و مركبات كه به دليل دارا بودن مقادير زيادي ويتامين C اگر به صورت روزانه مصرف شوند، طول دوره بيماري را كاهش مي‌دهند.

 

9- ماست كه مشكلات روده‌اي ناشي از آنفلوآنزا را تسكين مي‌دهد.

 

10- عسل كه خواص شفابخش فوق العاده‌اي دارد و براي درمان سرفه و افزايش توان سيستم ايمني بدن بسيار مفيد است. مصرف آن به همراه آب ليموي تازه و آب ولرم به صورت شربت ضد سرفه، توصيه مي‌شود.

 

11- نمك و محلول آب نمك كه مي‌تواند گلودرد را تسكين دهد و خاصيت ضدالتهابي دارد. همچنين شست و شوي مجاري بيني با محلول آب نمك به پاك شدن سينوس‌ها و جلوگيري و يا درمان احتقان بيني كمك مي‌كند. تميز كردن مجاري بيني نيز سرعت بهبود عفونت‌هاي سينوسي را افزايش مي‌دهد.

 

12- آب درماني كه روشي مفيد براي افزايش گردش خون است و حمام آب داغ نيز در پايين آوردن تب موثر است.

 

13- مريم گلي نيز به عنوان يك دهان‌شويه مناسب مي‌تواند در درمان گلودرد موثر باشد.

 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 7 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عكس هايي ديدني از تهران قديم در دهه 40
مجموعه عكس هايي از نوع زندگي و مردم شهر تهران در دهه 40 ، قبل از انقلاب

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

روشهای کنترل خواب و رویا: رویای دلخواه خود را ببینید

 

یاد گرفتن اینکه چطور رویاهایمان را کنترل کنیم، بخش بسیار مهمی از رویای شفاف است. تشخیص اینکه دقیقاً چه زمانی خواب می بینیم کافی نیست باید با قوانین دنیای خواب و رویا آشنا شویم.

شما می توانید بااستفاده از تکنیک های خاص یادبگیرید که چطور در واقعیت مجازی دنیای خواب هر کاری را انجام دهید. پس بدون معطلی بیشتر، اجازه بدهید نگاهی به بعضی از متداولترین موضوعات خوب بپردازیم.

خواب

رویای پرواز

اکثر افراد وقتی یاد می گیرند که رویای شفاف داشته باشند، به سراغ رویای پرواز می روند. این یک آرزوی متداول است و مطمئنم که همه آنها که اصول رویای شفاف را یاد گرفته اند، یکبار هم که شده این رویا را دیده اند.

اما، کنترل خواب پرواز همیشه هم آسان نیست. پرواز کردن در زندگی عادی امری عادی نیست به همین خاطر وقتی سعی می کنید خواب پرواز ببینید، ذهن خودآگاه شما در باور آن کمی مشکل خواهد داشت.
ممکن است متوجه شوید که خیلی بالا رفته اید یا خودتان را متقاعد کنید که حتماً پایین می افتید. این مشکل فیزیکی نیست، مشکلی ذهنی است.

به فیلم ماتریکس فکر کنید، وقتی که مورفوس از نئو می پرسد که چطور در جنگ واقعیت مجازی او را می زند. آیا به خاطر این بود که در دنیای شبیه سازی شده، قوی تر، سریع تر یا شایسته تر بود؟ خیر. به خاطر این بود که واقعاً باور داشت که بهتر است. در رویای شفاف هم وضع به همین صورت است.

برای پروراندن این باور و دیدن یک رویای پرواز عالی، باید کم کم از پریدن های کوتاهتر شروع کنید و بعد تدریجاً به خودتان اجازه دهید که بالاتر بروید. باید همیشه یادتان باشد که این یک رویاست و هیچ آسیبی نخواهید دید. با تمرین خیلی زود می توانید مثل سوپرمن بالاتر از ابرها و روی شهر پرواز کنید.

اگر می خواهید می توانید از کمک پرواز هم استفاده کنید. این کمک می تواند هر چیزی مثل بال های خیلی بزرگ یا یک جت یکنفره باشد، یا حتی نشستن روی یک اژدهای بالدار.

تغییر صحنه در رویا

ایجاد تغییر صحنه در خواب در جلوی چشمانتان کار دشواری است. دلیل اصلی آن این است که خودتان انتظار آن تغییر را ندارید.

البته، وقتی صحبت از یاد گرفتن کنترل رویاها به میان می آید، همیشه راهی وجود دارد. تحقیقات مربوط به خواب های شفاف راه های مختلفی را برای تغییر صحنه در خواب های آگاهانه کشف کرده است.

من یکبار می خواستم در خواب چیزی بخورم اما در وسط یک مزرعه بودم. به خاطر همین یک کمی جادو و جنبل در خوابم راه انداختم. تجسم کردم که یک رستوران پشت سرم است و وقتی یک ثانیه بعد سرم را برگرداندن، آن رستوران همانجا بود. بعد داخل شدم و یک غذای خیلی خوشمزه سفارش دادم.

گاهی اوقات  یک در جادویی پیدا می کنم و پشت آن می ایستم. مقصدم را پشت در تجسم می کنم. اینکار را می توانید با آینه هم انجام دهید. آینه ها هم معمولاً  به مکان های دیگری راه دارند و راهی برای تغییر واقعیت به حساب می آیند.

مهمترین چیز این است که واقعاً باور داشته باشید که صحنه می تواند عوض شود. درغیراینصورت با ذهن خودآگاهتان وارد جنگ منطقی خواهید شد. عادت کنید که هر از گاهی به خودتان بگویید که “این یک رویا است” و خیلی زود یاد می گیرید که هر چیزی در رویا ممکن است.

 

خواب

سفر در زمان

این یک راه خیلی ساده برای یادگرفتن کنترل رویاست. تا بالاتر از ابرها پرواز کنید تا جاییکه که دیگر زمین دیده نشود. زمان و مکانی را که می خواهید به آن بروید تجسم کنید و بعد دوباره به سمت زمین پایین بروید.

یا وارد ماشین زمان شوید، همه دکمه ها را فشار دهید و همه اهرم ها را بچرخانید و خودتان را متقاعد کنید که دارید در زمان سفر می کنید و بعد دوباره از ماشین زمین بیرون بروید.

هر دو این روشها را می توانید برای تغییر صحنه و رفتن به یک مکان دیگر هم استفاده کنید.

پیدا کردن اشیاء رویایی

تحقیقات مربوط به خواب و رویا راه های بسیار زیادی را برای پیدا کردن اشیاء جدید در رویا پیدا کرده اند. کلید کار تجسم است. اشیاء نمی توانند جلوی چشمتان شکل بگیرند اما می توانید به دور و اطراف نگاه کنید و اشیائی پیدا کنید که قبلاً آنجا نبوده اند.

می توانید اشیائی را در جیبتان، پشت سرتان، زیر یک تکه سنگ، در کشو کمد، پشت درخت، در یک جعبه و … پیدا کنید.

باید راهی را پیدا کنید که بیشتر به دردتان بخورد.

حرف زدن با ذهن ناخودآگاه

وقتی بدانید که چطور می توانید یک رویای شفاف ببینید، به ذهن ناخودآگاهتان هم دسترسی آسانتری خواهید داشت. می توانید مستقیماً با آن ارتباط برقرار کنید و بینش عمیق تری نسبت به خود و درک خود از دنیا پیدا کنید.
وقتی اینگونه خواب دیدن را یاد گرفتید، ساده ترین راه برای ارتباط برقرار کردن با ذهن ناخودآگاهتان این است که به آن جسمیت دهید. یک شخصیت رویایی بسازید (انسان یا حیوان) که از حرف زدن با او لذت می برید و بعد از او سوالات واضح و آشکار بپرسید. از خیلی پاسخهایی که خواهید شنید مطمئناً متعجب خواهید شد.

“خواب دیدن به همه ما این امکان را می دهد که با آرامش و اطمینان هر شب از زندگیمان دیوانگی را تجربه کنیم.” –ویلیام دیمنت

تحقیقات مربوط به رویاهای شفاف

همانطور که می بینید یادگرفتن کنترل رویاها درست مثل حرف زدن به زبان ذهن ناخودآگاهتان است که البته همیشه ترجمه دقیقی برای آن وجود ندارد.

خیلی از کارهای فوق العاده و غیرممکن در رویا قابل قبول اند درحالیکه خیلی کارهای منطقی ممکن است از شما فرار کنند. این هدف شماست که قوانین آن را کشف کنید و راه های جدید برای کنترل رویاهایتان پیدا کنید.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عکس های جدید  از زنان سرخ پوش در میدان فردوسی تهران
 
 
پنج شنبه شب گذشته تعدادی از زنان تهرانی با پوشیدن لباس‌ های یکدست سرخ، برای یادآوری زنی به اسم یاقوت که سالها پیش به امید دیدار با معشوق خود لباسی سرخ رنگ به تن میکرد و در میدان فردوسی منتظر می ماند دور یکدیگر جمع شده بودند...
 
 
 
 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

داستان عشق و دیوانگی

 

در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند.
ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک.
همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد.
دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن .. یک .. دو .. سه .. همه رفتند تا جایی پنهان شوند.
لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد، خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد، اصالت در میان ابرها مخفی شد، هوس به مرکز زمین رفت، دروغ گفت زیر سنگ پنهان می شوم اما به ته دریا رفت، طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بود هفتاد و نه … هشتاد … و همه پنهان شدند به جز عشق که همواره مردد بود نمی توانست تصمیم بگیرید و جای تعجب نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است، در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید نود و پنج … نود و شش. هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و بین یک بوته گل رز پنهان شد.

دیوانگی فریاد زد دارم میام. و اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود زیرا تنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود و بعد لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود، دروغ ته دریاچه، هوس در مرکز زمین، یکی یکی همه را پیدا کرد به جز عشق و از یافتن عشق نا امید شده بود. حسادت در گوش هایش زمزمه کرد تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او در پشت بوته گل رز پنهان شده است.
دیوانگی شاخه چنگک مانندی از درخت چید و با شدت و هیجان زیاد آن را در بوته گل رز فرو کرد و دوباره و دوباره تا با صدای ناله ای دست کشید عشق از پشت بوته بیرون آمد درحالی که با دستهایش صورتش را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد شاخه به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند او کور شده بود! دیوانگی گفت من چه کردم؟ من چه کردم؟ چگونه می توانم تو را درمان کنم؟ عشق پاسخ داد تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کمکم کنی می توانی راهنمای من شوی.
و اینگونه است که از آنروز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره همراه اوست! و از همانروز تا همیشه عشق و دیوانگی به همراه یکدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند …

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 ترفندهای متجاوزان جنسی را بشناسید
 
 
 

بررسی‌ها نشان می دهد که در ۶۵ درصد موارد، متجاوزان اقدام به ربودن قربانیان کرده‌اند. ۲۰ درصد متجاوزان هم در پوشش راننده تاکسی و مسافرکش و ۱۵ درصد در پوشش انواع مامور (کارشناس شهرداری، مامور اداره گاز، مامور نیروی انتظامی و...) اقدام به ربودن قربانی کرده‌اند.

 
سیران سعدی، گروه اجتماعی- تجاوز 11 کارگر افغانی به یک کودک کار که منجر به مرگ او شد یکی از دردناک‌ترین خبرهای این روزهای صفحات حوادث بوده است. خبر تجاوز اما در چند ماه گذشته در رسانه‌ها زیاد دیده و خوانده شده، به گونه‌ای که نگاهی به خبر‌های چند ماه گذشته حاکی از آن است که هر ماه حداقل 10 مورد تجاوز رسانه‌ای شده است. خبرنگار قانون 40 مورد از مهم‌ترین موارد رسانه‌ای شده تجاوز را بررسی کرده که نتیجه آن حقایق تامل‌برانگیز و البته آزاردهنده‌ای را در بر دارد.
 
به گزارش خبرنگار قانون، بررسی 40 مورد تجاوز رسانه‌ای شده از آبان 89 تا مهر 90 یعنی تقریباً یکسال گذشته، حاوی نکات قابل توجهی است.
در 6 مورد(15 درصد) از 40 مورد بررسی‌شده، متجاوز از قربانی شناخت قبلی داشته و در 34 مورد یعنی در 75 درصد متجاوز از قربانی هیچ‌گونه شناخت و آشنایی نداشته است.

17 مورد یعنی تقریباً 43 درصد تجاوزها گروهی و 23 مورد یعنی حدود 57 درصد تجاوزها فردی بوده است.
بررسی‌ها نشان می دهد که 26مورد یعنی 65 درصد متجاوزان اقدام به ربودن قربانیان کرده‌اند. در  20 درصد موارد، متجاوزان در پوشش راننده تاکسی و مسافرکش و در 6 مورد یعنی 15 درصد در پوشش انواع مامور (کارشناس شهرداری، مامور اداره گاز، مامور نیروی انتظامی و...) اقدام به ربودن قربانی و تجاوز کرده‌اند.
توزیع جغرافیایی 40 مورد تجاوز رسانه‌ای شده نشان می‌دهد که 60 درصد تجاوزها یعنی 24 مورد در مرکز کشور، 5/12 (دوازده‌ونیم) درصد در شمال کشور، 5/12 درصد در غرب کشور، 5/7 (هفت‌ونیم) درصد در شرق و 5/7 (هفت‌ونیم) درصد در جنوب واقع شده است.

به گزارش  قانون از 24 مورد تجاوز در مرکز کشور، 15 مورد تجاوز در استان تهران اتفاق افتاده است و این یعنی 37 درصد ازکل موارد تجاوز رسانه‌ای شده متعلق به استان تهران بوده است. این آمار هم نشان از بالا بودن وقوع این جرم در تهران و هم پوشش رسانه‌ای بیشتر آن در استان تهران می‌باشد. طبق آمارهای کشوری هم تهران، جرم‌خیزترین ناحیه به لحاظ تجاوز جنسی است.
عجیب ترین مورد تجاوز گروهی، مربوط به تجاوز بیش از 13مرد (خبر اولیه حکایت از تجاوز 50 مرد داشت، اما بعد از تکذیب‌ها و تاییدهای مکرر خبر تحت تعقیب بودن 20 مرد و در نهایت دستگیری 13 مرد توسط مسئولان قضایی تایید شد.) به یک زن در کاشمر خراسان و شنیع‌ترین مورد تجاوز گروهی،  14 نفر به چند زن و دختر در مقابل دیدگان خانواده‌های قربانیان در خمینی شهر بوده است.
شنیع‌ترین تجاوز فردی هم مربوط به تجاوز پدری به نوزاد دختر سه ماهه‌اش در تاکستان است.
 
 
 

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

تصاویری از دنیای کودکان نابینا

اینجا مدرسه نابینایان است در اینجا کودکانی هستند که چشمان همیشه بسته شان به دنیایی دیگر باز است، دنیایی که پر از خواستن و توانستن است دستان کوچکشان خط زیباییهای دنیا را می خواند، این دستان زبان برگها، درختان و گلها را خوب می دانند و زمزمه زیبای طبیعت را خوب می شنوند، دستانی که تنها روشنیها را می بیند و تاریکیها را می گذارد برای آنها که چشمانشان به این دنیا باز است.


 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نمره اعصاب شما چند است؟
 
 

 

 
 
 
این یک آزمون استاندارد روان شناسی است. شما باید خودتان را در هر یک از ده موقعیت زیر تصور کنید و گزینه مناسب خودتان را پیدا کنید و علامت بزنید. بعد از آن، باید نمره مناسب خودتان را در پرانتز انتهای هر گزینه بخوانید و مجموع نمرات تان را حساب کنید تا بفهمید که آیا شما از آن آدم هایی هستید که زیر فشارهای زندگی، به هم می ریزند و تسلیم می شوند یا اینکه با صبر و اعتماد به نفس، در برابر مشکلات زندگی مقاومت می کنید و می ایستید. 


1. فرض کنید کارفرمایتان از شما می خواهد به دفتر او بروید و هنگامی که شما را در دفترش می بیند، با لحن تندی با شما برخورد می کند. شما در این حالت، کدامیک از کارهای زیر را انجام می دهید؟

الف. احساس شکست و تحقیر می کنید و هنگامی که به محل کارتان برمی گردید، ماجرا را برای بقیه همکاران تان هم تعریف می کنید. (2 نمره)
ب. به محل کارتان برمی گردید و سعی می کنید همه چیز را فراموش کنید. (5 نمره)
ج. موضوع را با یکی از صمیمی ترین دوستان تان در میان می گذارید و سعی می کنید با کمک او راه حلی برای مشکل تان پیدا کنید. (7 نمره)


2. فرض کنید که یک هفته است وارد محل کار جدیدی شده اید اما هر چه تلاش می کنید، نمی توانید با هیچ کدام از همکاران جدیدتان دوست شوید. چه کار می کنید؟

الف. حوصله تان از این کار جدید سر می رود. دیر سر کار می روید و زود برمی گردید. (2 نمره)
ب. کارتان را به درستی انجام می دهید اما هم زمان به دنبال کار مناسب تری هم می گردید. (5 نمره)
ج. سعی می کنید بفهمید که مشکل از شماست یا همکاران تان. سعی می کنید علت این نوع رابطه را کشف کنید و راه حلی برایش پیدا کنید. (7 نمره)


3. فرض کنید چند ساعت روی یک پروژه وقت گذاشته اید اما کامپیوترتان دچار مشکلی می شود و تمام اطلاعاتی که روی سیستم ذخیره کرده بودید، از دست می رود. آن وقت شما ...

الف. دل تان می خواهد با مشت به صفحه مونیتور بکوبید و آن را خرد کنید. (2 نمره)
ب. با عصبانیت از محل کارتان بیرون می آیید و از صحنه دور می شوید. (5 نمره)
ج. ناراحت می شوید اما به این فکر می کنید که از چه راهی می شود دوباره این اطلاعات را به دست آورد و ذخیره کرد. (7 نمره)


4. فرض کنید که یک هفته برای پروژه تان زحمت کشیده اید و فقط چند ساعت دیگر تا موعد تحویل پروژه، وقت دارید اما هنوز قسمت هایی از کارتان مانده است که باید کامل شود. چه کار می کنید؟

الف. می خواهید کارتان را تمام کنید ولی آن قدر هیجان زده و عصبی هستید که نمی توانید روی کارتان تمرکز کنید. (2 نمره)
ب. با خودتان می گویید: شاید بد نباشد اگر کمی هم استراحت کنم. (5 نمره)
ج. با خودتان می گویید: من که تا اینجا آمده ام، این چند ساعت را هم کار می کنم و بعدش هم تصمیم می گیرید کارتان را به اتمام برسانید. (7 نمره)


5. فرض کنید کارفرمایتان شما را از سر کارتان اخراج می کند. چه کار می کنید؟

الف. آنقدر نگران و پریشان می شوید که شب خواب تان نمی برد. (2 نمره)
ب. تصمیم می گیرید که چند روزی از کار به دور باشید (مثلا بروید مسافرت) و بعدش برگردید و به یک شغل جدید فکر کنید. (5 نمره)
ج. نیازمندی های روزنامه را باز می کنید و به دنبال کار می گردید و از طریق دوستان و آشنایان تان هم جویای کار می شوید. (7 نمره)


6. فرض کنید در ارتباط با صمیمی ترین دوست تان دچار شک و تردید شده اید. چه کار می کنید؟

الف. مدام به این فکر می کنید که دوست تان قصد دارد شما را فریب بدهد و به شما خیانت کند. (2 نمره)
ب. ارتباطتان را با او قطع می کنید. (5 نمره)
ج. تصمیم می گیرید با او حرف بزنید و بفهمید که مشکل کجاست. (7 نمره)


7. فرض کنید رابطه تان با صمیمی ترین دوست تان به هم خورده است. آن وقت شما ...

الف. خودتان را به بی خیالی می زنید و می گویید تقصیر خودش بود! (2 نمره)
ب. سعی می کنید با دوست دیگری، یک ارتباط صمیمانه برقرار کنید. (5 نمره)
ج. سعی می کنید بفهمید مشکل تان کجای کار بوده و اگر رفع شدنی است، مشکل را رفع کنید؛ وگرنه، در ارتباط های بعدی، بیشتر دقت کنید. (7 نمره)


8. شب است و شما دارید در بزرگراه رانندگی می کنید که ناگهان اتومبیل تان دچار مشکل می شود و در تاریکی تنها می مانید. آن وقت شما ...

الف. وحشت می کنید که مبادا به شما حمله کنند یا ماشین تان را بدزدند. (2 نمره)
ب. ماشین را قفل می کنید و برای کمک گرفتن به نزدیک ترین محل می روید. (5 نمره)
ج. سعی می کنید از ماشین های دیگر کمک بگیرید. (7نمره)


9. دارید درست رانندگی می کنید اما ماشین پشت سرتان دستش را گذاشته است روی بوق و می خواهد از شما سبقت بگیرد. چه کار می کنید؟

الف. می گذارید رد شود ولی به او ناسزا می گویید. (2 نمره)
ب. اهمیت نمی دهید چون هنوز فاصله اش با شما زیاد است. (5 نمره)
ج. کنار می کشید تا از شما سبقت بگیرد و رد شود. (7 نمره)


10. پلیس دارد به اشتباه شما را جریمه می کند در حالی که شما اطمینان دارید هیچ خلافی مرتکب نشده اید. چه کار می کنید؟

الف. با پلیس جر و بحث می کنید و به او می گویید به هیچ عنوان این جریمه را قبول نخواهید کرد. (2 نمره)
ب. می دانید که بحث کردن با او هیچ فایده ای ندارد و به همین خاطر جریمه را سریع قبول می کنید. (5 نمره)
ج. سعی تان را می کنید که در کمال آرامش او را متقاعد کنید اما وقتی می بینید که او به هیچ وجه، قبول نمی کند جریمه را قبول می کنید. (7 نمره)

...
..
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
.


تفسیر آزمون :

به کسانی که در این آزمون، بیشتر از 65 امتیاز آورده اند باید تبریک گفت و آنهایی هم که امتیازشان بین 30 تا 65 شده است، باید بدانند که در مواجهه با استرس های زندگی شان کمی مشکل دارند و بهتر است درباره راه های مقابله با استرس بیشتر مطالعه و تمرین کنند.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

کشف جالب اسکلت عاشق و معشوقی که ۱۵ قرن دست در دست هم داشتند! + عکس

 

باستان شناسان ایتالیایی موفق به کشف اسکلت زوجی شدند که حدود یک هزار و ۵۰۰ سال پیش دفن شده‌اند اما هنوز هم دست‌های یکدیگر را در دست می‌فشارند. بقایای باقیمانده از اسکلت یک زوج از دوران روم باستان نشان می‌دهد این زن و مرد یک هزار و ۵۰۰ سال دست‌های یکدیگر را گرفته‌اند.
باستان شناسان ایتالیایی معتقدند این زوج به طور همزمان بین قرن ۵ و ۶ پس از میلاد در شمال مرکزی ایتالیا به خاک سپرده شده‌اند. یک حلقه برنزی در انگشتان زن دیده می‌شود و به نظر می‌رسد که این زن در حال نگاه کردن به مرد است.

باستان شناسان معتقدند این دو هنگام دفن شدن به صورت یکدیگر خیره شده بودند. وضعیت ستون مهره مرد نشان می‌دهد سر وی پس از مرگ به سمت دیگری چرخیده است. این ۲ اسکلت توسط باستان شناسان دانشگاه بولونیا در ایتالیا مورد مطالعه و بررسی قرار می‎گیرد تا سن، نسبت و همچنین علت مرگ آن‎ها مشخص شود.

 

 

 
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

داستان مرد میلیونری که چشم درد داشت

 

در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی می کرد که از درد چشم خواب به چشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.

پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده می بیند.

به راهب مراجعه می کند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد می دهد که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند.

او پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشکه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی کند .

همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میکند. پس از مدتی رنگ ماشین ، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد.

بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید. راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند.

او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته ؟

مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید :” بله . اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته.”

مرد راهب با تعجب به بیمارش می گوید بالعکس این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام. برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.

برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی ، بلکه با تغییر چشم اندازت میتوانی دنیا را به کام خود درآوری.
تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان ارزانترین و موثرترین روش میباشد. آسان بیندیش راحت زندگی کن !!

 

 
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تفاوت های ایجاد شده در حال حاضر و گذشته


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

اسکناس‌های کاغذی در دنیای واقعی

 



ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

24 نکته برای بالا بردن اعتماد به‌ نفس

 

چه چیزی درمورد خودتان هست که دوست دارید بهتر شود؟

بااینکه ممکن است علاقه نداشته باشیم در ملاء عام این مسئله را بپذیریم اما خیلی از ما دوست داریم اعتماد به ‌نفسمان پیشرفت کند.

خوشبختانه نکات و راهکارهای عملی زیادی برای آن وجود دارد که اینجا به 24 مورد آن اشاره می‌کنیم.

سعی نکنید همه این 24 نکته را به طور همزمان به کار ببندید. هر بار چند مورد را انجام دهید تا ببینید کدام‌یک برای شما موثرتر است.

بعضی از آنها نیاز به تمرین بیشتر دارند. و به خاطر داشته باشید که همیشه انتخاب با خودتان است. این خودتان هستید که تصمیم می‌گیرید اعتمادبه‌نفستان رشد کند یا پایین بیاید.

خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبه‌نفس شما را بالا می‌برند اما باز هم باعث می‌شوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمی‌کردید و با انجام آنها اعتمادی عمیق‌تر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد می‌کنید.

 

1. از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

ترسیدن از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد خیلی راحت است. وقتی واقعاً از خودتان بپرسید بدترین چیزی که ممکن است رخ دهد چیست، تصویری روشن از موقعیت پیدا می‌کنید، کمی از ترستان از بین می‌رود و می‌فهمید که نتایج احتمالی آن به آن اندازه که اول تصور می‌کردید ترسناک نیستند. با اینکار عواقب احتمالی را برای خودتان تعریف می‌کنید و همچنین متوجه می‌شوید که هر اتفاقی که بیفتد می‌توانید آن را مدیریت کرده و از آن سربلند بیرون بیایید.

 

2. موسیقی نشاط ‌بخش گوش دهید.

قبل از اینکه شب در مهمانی شرکت کنید، یا قبل از یک امتحان یا جلسه مهم، قبل از هر چیزی که ممکن است اعتمادبه‌نفستان را کمی سست کند، می‌توانید از موسیقی بعنوان انگیزه برای تقویت روحیه استفاده کنید.

 

3. یک چیز جدید امتحان کنید.

وقتی پا را از منطقه آرامشتان بیرون می‌گذارید و چیزی را امتحان می‌کنید که قبلاً نکرده بودید، نه تنها خودتان را وارد یک چالش می‌کنید بلکه محدوده‌های خود و اعتمادتان به توانایی‌های خود را گسترش می‌دهید. با امتحان کردن یک چیز تازه می‌توانید از ترس‌هایتان کم کنید و زندگی با موانع و محدودیت‌های کمتر داشته باشید.

 

4. برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید.

این یکی از مهمترین و موثرترین راه‌های ایجاد اعتمادبه‌نفس دائم است. وقتی تصمیم می‌گیرید کاری انجام دهید و از آن عقب نمی‌کشید و آن را پیش می‌برید، خودتان به خودتان ثابت می‌کنید و اینجاست که اعتمادبه‌نفستان بالا می‌رود.

 

5. از مدیتیشن استفاده کنید.

مدیتیشن راهی عالی برای از بین بردن افکار منفی و دست یافتن به افکار مثبت است.

 

6. ورزش کنید.

این مورد اثری عمیق بر اعتمادبه‌نفس دارد. ورزش منظم و همیشگی سطح انرژی شما را بالا می‌برد و موادشیمیایی مختلفی تولید می‌کند—مثل تستوسترون و اندورفین—که حالت مثبت‌تری به شما می‌دهد. به نظر می‌رسد ورزش به طور اتوماتیک‌وار اعتمادبه‌نفس افراد را بالا می‌برد و رویکرد شما را نسبت به زندگی تغییر می‌دهد. علاوه بر آن فرم و شکل بهتری به اندام شما می‌دهد که راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبه‌نفس است.

 

7. با یک ترس روبه‌رو شوید.

این مورد اصلاً آسان نیست. اما پاداش خیلی خوبی به همراه دارد. اگر با یک ترس روبه‌رو شوید، اعتمادبه‌نفستان 10 قدم بالاتر می‌رود. و هربار که با یک ترس روبه‌رو می‌شوید آرام ‌آرام متوجه می‌شوید که ضرب ‌المثل قدیمی "از هیچ چیز به اندازه ترس نباید ترسید" فقط یک کلیشه توخالی است.

 

8. چیزی نو خلق کنید.

همه انسان‌ها خلاق هستند. اما پس کودکی و نوجوانی این مسئله گاهی فراموش می‌شود. کشف دوباره خلاقیت‌هایتان راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبه‌نفستان است. خلق یک چیز جدید راهی عالی است اما همیشه هم آسان نیست. اما وقتی کارتان تمام شد نه تنها احساسی عالی نسبت به خودتان پیدا می‌کنید، بلکه بعضی ‌اوقات قسمت‌های جدیدی از خودتان که قبلاً می‌شناختید را دوباره کشف می‌کنید. خلاق بودن راهی عالی برای شناختن خودتان و توانایی‌های پنهانتان است.

 

9. تا زمانیکه اعتمادبه‌نفس پیدا نکرده‌اید وانمود کنید که دارید.

یک راه برای بیرون آمدن از محدودیت‌هایی که برای خودتان درست کردید این است که یک قدم بیرون از منطقه آرامشتان بگذارید. ممکن است غیرعملی به نظر برسد. انگار فقط به خودتان دروغ می‌گویید اما موضوع همین است. این راهکار کاملاً عملی است. اگر احساس اعتماد نمی‌کنید، حداقل تظاهر کنید و طوری رفتار کنید که انگار به خودتان و توانایی‌هایتان کاملاً مطمئنید و بنابر آن رفتار کنید. خیلی زود می‌بینید که احساس اعتمادبه‌نفس می‌کنید، اعتمادبه‌نفس واقعی.

 

10. از محیطتان استفاده کنید.

یک راه موثر برای تغییر خودتان این است که محیطتان را برحسب آن کسی که دوست دارید باشید تغییر دهید. اگر می‌خواهید اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشید، زندگینامه‌های افراد بااعتمادبه‌نفس را مطالعه کنید، موسیقی که گوش می‌دهید را از موسیقی‌های افسرده‌کننده به انرژی‌بخش تغییر دهید و سعی کنید با کسانی رفت‌وآمد کنید که اعتمادبه‌نفس بالایی دارند.

 

11. از قوه تخیلتان استفاده کنید.

ذهن شما ابزاری بسیار قدرتمند است. وقتی یاد بگیرید چطور از تخیلتان به طریقی مثبت استفاده کنید، می‌توانید با کمک آن اعتمادبه‌نفستان را بالا ببرید. یک راه برای آن تجسم‌سازی است.

تصور کنید که جلسه‌ای مهم پیش رو دارید. پیش خود تجسم کنید که چقدر همه چیز خوب پیش می‌رود—همه چیز را بشنوید و ببینید—و چقدر حس خوبی در آن جلسه دارید. خودتان را در حال لبخند زدن تجسم کنید که اوقات خوشی را می‌گذرانید. نتیجه مثبت و عالی جلسه را در ذهنتان مجسم کنید. بعد تجسم کنید که جلسه با نتیجه دلخواه شما به پایان رسیده است. این روش واقعاً موثر است و قبل از پا نهادن به جلسه روحیه‌ای عالی به شما می‌دهد.

اگر برای اینکه خودتان را بااعتمادبه‌نفس تجسم کنید مشکل دارید، می‌توانید کس دیگری را تقلید کنید. یک فرد بااعتمادبه‌نفس کنار خودتان پیدا کنید—مثلاً یک ورزشکار، هنرپیشه یا حتی یک از آشنایان—و از او تقلید کنید. ببینید چطور راه می‌رود، حرف می‌زند و حرکت می‌کند. بعد رفتارهای او را در تجسم‌سازیتان تقلید کنید.

 

12. از بدنتان استفاده کنید.

اگر پایتان را مدام عصبی تکان دهید، کم‌کم احساس اضطراب و نگرانی خواهید کرد. اگر ارام‌تر راه بروید، کم‌کم ریلکس‌تر خواهید شد. برای اینکه اعتمادبه‌نفس بیشتری احساس کنید، از بدنتان استفاده کنید. به طریقی مطمئن‌تر راه بروید، بنشینید و بلند شوید. اگر نمی‌دانید چه باید بکنید از نکته بالا کمک بگیرید. از افراد دوروبرتان که اعتمادبه‌نفس خوبی دارند تقلید کنید.

 

13. ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید.

این یک عادت شایع است که قبل از اینکه بخواهید کار مهمی انجام دهید، شکست‌های قبلی و تجربیات بد سابق همه ذهنتان را پر می‌کنند. این عادت را از بین ببرید و سعی کنید برای یک تا دو دقیقه هم که شده همیشه ذهنتان را از خاطرات مثبت، دستاوردهای مهم و تجربیات خوبتان پر کنید. ما معمولاً این کارهای مثبت را فراموش می‌کنیم و روی خاطرات بد و منفی تمرکز می‌کنیم. اما همه چیز به خودتان بستگی دارد. و محصول انتخابتان عاملی است که سطح اعتمادبه‌نفستان را تعیین می‌کند.

 

14. به آینده فکر کنید.

یک راه عالی برای پیش رو قرار دادن همه چیز و تعیین اینکه اتفاقات روز چطور بر اعتمادبه‌نفس شما تاثیر بگذارد این است که نگاهی به آینده بیندازید. از خودتان بپرسید: آیا این مسئله در 5 سال آینده مسئله مهمی خواهد بود و یاد من خواهد ماند؟ این باعث می‌شود فقط درگیر اتفاقی که افتاده است نشوید. و معمولاً هم پاسخ به این سوال منفی است. با استفاده از این سوال، کنار آمدن با مشکلات روزمره آسان‌تر خواهد شد و می‌فهمید که بیشتر اتفاقات اتفاقاتی آنقدر کوچک هستند که نجای نگرانی ندارند.

 

15. درک کنید که گذشته مساوی حال نیست.

هر اتفاقی که سال پیش، ماه پیش یا حتی دیروز افتاده به معنی فردا، ماه آینده یا سال آینده نیست. شما آینده‌تان را در زمان حال می‌سازید و می‌توانید با خودتان تصمیم بگیرید که چقدر اجازه دهید اتفاقات گذشته بر آینده شما تاثیر بگذارند.

حتی اگر طی 10 سال گذشته اعتمادبه‌نفس خیلی پایینی داشته‌اید، به این معنی نیست که قرار است همانطور بمانید. می‌توانید تصمیم بگیرید که زندگی و آینده‌تن را تغییر دهید. می‌توانید افکار و خاطرات مربوط به گذشته را دور بریزید و به چیزهای جدیدی فکر کنید.

 

16. با خودتان مهربان باشید.

ممکن است با خودتان بدرفتاری کنید. درک کنید که هیچ نیازی به این کار نیست. حتی اگر تا امروز هم اینطور رفتار می‌کرده‌اید دیگر وقتش رسیده است که دست از آن بردارید. درعوض با خودتان مهربان باشید. هیچ اشکالی ندارد. بدرفتاری با خودتان هیچ دلیلی ندارد مگراینکه بخواهید خودتان را ناراحت کنید و دشمنانتان را شاد.

یک بخش مهم است مهربان بودن با خودتان این است که نقاط قوتتان را می‌فهمید و آنها را رشد می‌دهید. این کار نه تنها به بهتر شدن مهارت‌هایتان کمک می‌کند بلکه اعتمادبه‌نفستان را هم بالا می‌برد. یک بخش کوچک‌تر اما مهم دیگر این است که تحسین‌های دیگران را بپذیرید. تشکر کردن برای تحسین و تمجید دیگران هیچ اشکالی ندارد. و بعد از هر تحسین حس خوبی به خودتان پیدا کنید.

 

17. یاد بگیرید که ذهنتان چطور کار می‌کند.

آدمها با هم فرق دارند اما مسئله مهم‌تر این است که نحوه کارکرد ذهن آنها شباهت‌های زیادی با هم دارد. چیزی که برای بقیه خوب عمل کرده ممکن است برای شما هم موثر باشد. وقتی با عملکرد ذهنتان بیشتر آشنا شوید می‌فهمید که در موقعیت‌های مختلف چه واکنشی خواهد داشت. وقتی خودتان را بهتر بشناسید اعتمادبه‌نفستان بالاتر خواهد رفت.

 

18. مهارت‌های اجتماعیتان را تقویت کنید.

روابط یکی از مهمترین قسمت‌های زندگی ماست و تقویت مهارت‌های اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه می‌گیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارت‌های اجتماعیتان اعتمادبه‌نفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.

 

19. به جای اینکه به درون توجه کنید، به بیرون توجه کنید.

وقتی با دیگران رابطه برقرار می‌کنید و گاهی‌اوقات وقتی تنها هستید، بد نیست که توجه ذهنتان را به بیرون دهید تا به درون. مشکل توجه به درون این است که در بسیاری از موقعیت‌ها باعث می‌شود به ظاهرتان، اینکه چه گفته‌اید و دیگران چه گفته‌اند فکر کنید. تمرکز به بیرون درکنار اینکه به بالا بردن اعتمادبه‌نفستان کمک می‌کند، راهی عالی برای تقویت مهارت‌های مردمی و اجتماعیتان هم هست.

 

20. اطرافیانتان را از افراد مثبت‌اندیش انتخاب کنید.

افرادیکه با آنها نشست و برخاست می‌کنید می‌توانند موجب شادی یا ناراحتی شما شوند. ازآنجا که ما زمان زیادی را با مردم سپری می‌کنیم، خیلی مهم است که کنار افراد مثبت—یا حداقل به طرزی منطقی خنثی-- باشیم. بودن یک یا دو نفر منفی‌باف می‌تواند تاثیر شگرفی بر شما بگذارد و روز به روز روحیه‌تان را خراب‌تر کند.

 

21. اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید.

بیشتر اخبار و حوادث جامعه تصویری منفی از دنیا و خودتان به شما می‌دهد. اطلاعاتی که دوروبرتان است هم درست مثل افراد دوروبرتان می‌توانند تاثیر شگرفی بر شما داشته باشند. خودتان انتخاب کنید که دوست داری چه ببینید، بشنوید و بخوانید. فقط چیزهایی را انتخاب کنید که برایتان فایده‌بخش باشند.

 

22. مثبت بیندیشید.

اینکه سعی کنید دنیا و زندگیتان را از دریچه‌ای مثبت نگاه کنید کمی سخت است و زمان می‌برد. مخصوصاً اگر سالهای زیادی را با تفکر منفی زندگی کرده باشید.

 

23. خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران.

این درد نالازم زیادی را از زندگیتان بیرون می‌کند. مسئله اینحاست که اگر از یک نفر بگذرید، کس دیگری را می‌بینید که از شما موفق‌تر باشد. و حس برنده بودن موقتیتان دوباره به احساس ترس و اضطراب تبدیل خواهد شد. پس سعی کنید فقط روی خودتان تمرکز کنید، نه آدم‌های دور و برتان و مهم نباشد که دیگران تا چه اندازه موفق هستند. خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفت کنید و رشد خودتان را بررسی کنید و خواهید دید که شادتر، موفق‌تر و بااعتمادبه‌نفس‌تر زندگی خواهید کرد.

 

24. شکست را دوباره تعریف کنید.

اینکه چطور به شکست نگاه کنید تعیین می‌کند که قبل یا بعد از هر شکست چه اندازه اعتمادبه‌نفستان پایین بیاید. تعریفی از شکست که با آن بزرگ شده‌ایم ممکن است بهترین معنای آن نباشد. اگر به موفق‌ترین آدم‌ها نگاهی بیندازید خیلی زود متوجه می‌شوید که واکنش متفاوتی به شکست دارند که با واکنش آدم‌های عادی فرق می‌کند.

آنها شکست یا طردشدگی را آنقدرها جدی نمی‌گیرند. آنها می‌دانند که اگر شکست بخورند آخر زندگی نیست. برعکس سعی می‌کنند وقتی به هر شکست نگاه می‌کنند قسمت‌های خوب آن را ببینند: اینکه طور می‌توانند از آن درس بگیرند تا برای دفعه بعدی بهتر شوند.

آنها می‌دانند که اگر اولین تلاش کاریشان با شکست مواجه شود برای مدتی احساس خیلی بدی دارد اما در طولانی‌مدت هیچ اشکالی متوجه آنها نیست. آنها از آن درس می‌گیرند و دوباره امتحان می‌کنند. اگر کسی آنها را طرد کند آیا دست برمی‌دارند؟ مطمئناً نه. آنها می‌دانند که هفته بعد یا هفته بعد از آن ممکن است کس دیگری را پیدا کنند که باز برای آنها جذاب باشد.

آنها می‌دانند که آدم‌های خوب زیادی هستند. فرصت‌های شغلی خوب زیادی وجود دارد. اما این را هم یاد گرفته‌اند که برای موفق شدن در هر چیزی باید حداقل 5، 10 یا 20 مرتبه شکست بخورید.

شما روی مهارت‌هایتان کار کرده‌اید تا آنها را تقویت کنید. به شکست یا طردشدن بعنوان چیزی منفی که اگر اتفاق بیفتد زندگیتان تمام خواهد شد نگاه نکنید. شکست را دوباره در ذهنتان تعریف کنید و تاثیر احساسی منفی آن را کمتر کنید. به شکست بعنوان بازخورد روی نقطه‌ای از شما که نیاز به تقویت شدن دارد نگاه کنید. به توصیه‌ای که شکست برایتان دارد گوش دهید و مطمئن باشید که پیشرفت می‌کنید. و با تعریف کرن دوباره شکست برای خودتان دیگر سطح اعتمادبه‌نفستان هربار که شکست می‌خورید افت نمی‌کند.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

گزارشی خواندنی از ازدواج های خاص در ایران !

 
 
شور عشق

با ديدن اين تصاوير كمي به خود مي‌آييم و براي چند لحظه‌اي تمام نداشته‌هايمان را فراموش مي‌كنيم.

ما هميشه به ديگران غبطه مي‌خوريم و تمام داشته‌هاي خود را ناديده مي‌گيريم، مگر اين‌كه گاهگاهي كسي را ببينيم كه از موهبتي محروم است آن موقع شايد كمي خدا را به خاطر داشته‌هايمان شكر كنيم.

ما فراموش مي‌كنيم كه نبايد به حال كسي غبطه بخوريم، از ياد مي‌بريم كه بايد از همان چيزي كه هستيم و داريم نهايت استفاده را بكنيم، شاد باشيم و خدا را شكر كنيم.

اين مقدمه‌اي بود براي تصاويري كه در زير آمده، تصاويري كه انسان را تكان مي‌دهد و باعث مي‌شود اگرچه براي چند لحظه اما به خود بياييم. با ديدن اين تصاوير افسرده مي‌شويم و احساس مي‌كنيم انسان‌هاي سالم چه دلايل محكمي براي شادي و خوشبختي دارند اما از آن بي‌خبرند!

احمد و فاطمه هر دو معلول هستند، احمد از هر دو دست و فاطمه از هر دو پا معلول است. احمد و فاطمه دو سالي است كه با هم ازدواج كرده‌اند و با تمام محدوديت‌ها يكديگر را پذيرفته‌اند. احمد پاي هرگز نداشته فاطمه را جبران مي‌كند و فاطمه دست هرگز نداشته احمد را.

اين دو چه زيبا معني زندگي را درك كرده‌اند و با هم شاد و خوشبخت‌اند.

اين دو سال‌هاست كه در كهريزك زندگي مي‌كنند و مسئولين آنجا از اين دو به عنوان الگو هميشه نام مي‌برند... حتي براي آنان يك ازدواج مفصل هم برگزار كردند.

 

ازدواج دوقلوها

سنت الهي ازدواج، از زيباترين سنت‌هاي خداوند و شنيدن خبر ازدواج دوستان وآشنايان بسيار خوشايند است. يكي از جالب‌ترين ازدواج‌ها كه معمولا به ندرت شاهد آن در سطح جامعه هستيم، ازدواج‌هاي دوقلويي است كه در آن، برادران دوقلو با خواهران دوقلو پيوند زناشويي مي‌بندند و دو زوج خوشبخت، زندگي جديد دوقلويي خود را آغاز مي‌كنند. قطعا برخورد افراد با اين گونه زوج‌ها به نوبه خود جالب و ديدني است.

 

2 برادر، 2 باجناق، 2 خواهر، 2 جاري

مهدي و مهرداد خداپرست به همراه خانم‌ها فاطمه و فائزه آقايوسفي نام اين دو زوج دوقلو است... كه البته در اوايل سال 89 مجله خانواده‌سبز با آنها به گفتگو نشست...

اين دو برادر مي‌گويند، از آن جا كه همواره در كنار هم بوديم، تصميم گرفتيم با خواهران دوقلو ازدواج كنيم تا در زندگي، موفق‌تر و پر انرژي‌تر باشيم. من و برادرم علاوه بر اين‌كه دوست و همكلاس و هم رشته يكديگريم اكنون نيز دو باجناق خوب براي هم هستيم.

خواستگاري از خواهران دوقلو با پا فشاري ما از سال 1384شروع شد و سرانجام در سال 1388 با معرفي يكي از اقوام، به خواسته قلبي خود نايل شديم. نكته جالب اين بود كه مادرمان همان اوايل به منزل اين دو خواهر رفته بودند و ما از آنجا بي‌خبر بوديم. تا اين‌كه به منزلشان رفتيم و بعد از چند جلسه آشنايي و تطابق معيارها به نتيجه رسيديم. بد نيست بگوييم بعضي‌ها ما را از ازدواج با دوقلو دور مي‌كردند و سعي در تغيير تصميممان داشتند ولي به هر حال خواستن توانستن است.

آنها در گوشه‌اي از صحبت‌هاي‌شان مي‌گفتند دوقلوها براي افراد معمولا جذاب هستند و اين جذابيت با ديدن دو زوج دوقلو دوچندان مي‌شود. هنگام خريد، فروشنده از ديدن ما شگفت زده مي‌شد وبه اين ترتيب تخفيف خوبي مي‌داد.

 

يك ماشين عروس داشتيم

حبيب و شهاب رحمانيان به همراه خانم‌ها مهرنوش و بهنوش عباس‌آبادي زوج دوقلوي ديگري هستند كه درباره‌شان مطالبي خواهيد خواند.

دو برادر مي‌گويند، ازدواج ما كاملا سنتي بود. مراسم در يك شب برگزار شد و لباس هر دو زوج مشابه هم بود. يك ماشين عروس داشتيم من و برادرم در جلو و خانم‌ها در عقب نشستند. چهره مردم وقتي يك ماشين عروس را با دو عروس و داماد مي‌ديدند ديدني بود.

خانواده‌هايمان مايل بودند تا قل‌هاي بزرگتر با هم و قل‌هاي كوچك‌تر با هم ازدواج كنند اما بعد از صحبت و آشنايي بيشتر، عكس قضيه اتفاق افتاد.

زماني كه هر چهار نفر به خريد و يا رستوران مي‌رفتيم اكثرا فكر مي‌كردند ما چهار نفر چهار قلو هستيم يعني برادر و خواهريم نه اين‌كه دو زوج. اين موضوع به دليل عينكي بودن هر چهار نفرمان تشديد مي‌شد.

منزل‌مان در دو ساختمان جدا اما به هم چسبيده است و به طور اتفاقي هر دو در طبقه سوم و با متراژ يكسان مي‌باشد. شماره تلفن‌هايمان هم به غيراز شماره آخر كه پشت سر هم است، يكي است.

 

هميشه با هم هستيم

محمدحسن و محمد حسين عبدا...زاده به همراه خانم‌ها زهرا و مرضيه ملكي سودمند زوج ديگر دوقلو مي‌باشند.

محمدحسن مي‌گويد: ما برادران دوقلو به سال 1340 در تبريز به دنيا آمديم، بعد از 25 سال زندگي مشترك با همسرانمان از اين اتفاق زيبا، بسيار راضي هستيم. محصول اين زندگي براي ما، دختري به نام هليا بيست ساله و براي محمدحسين دو دختر به نام‌هاي الميرا بيست و سه ساله متاهل و ايلارسيزده ساله است.

از ابتدا قصد ازدواج دوقلويي نداشتيم واين كاملا اتفاقي بود. خواهرمان در مجلس ختمي حضور داشت و در آن جا بستگان، خانم‌ها را معرفي كردند. به اين ترتيب اولين و آخرين تجربه خواستگاري به زندگي مشترك تبديل شد.

محمدحسين مي‌گويد: ما تا قبل از ازدواج دختر برادرم با هم در يك خانه زندگي مي‌كرديم و اين موضوع براي بچه‌ها خيلي خوب بود. گويا داراي دو پدر و مادر بودند.

مثل تمامي دوقلوها ما هم براي مردم خيلي جالب هستيم. اين قضيه حتي در مسافرت‌هاي خارج از كشور نيز نمود دارد و افراد تمايل دارند باما عكس يادگاري داشته باشند.

نظر دختران آقايان عبدا...زاده را هم در مورد دوقلو بودن پدر و مادرشان بخوانيد.

هليا خانم مي‌گويد: از اين كه پدر و عمو و مادر و خاله‌ام دوقلو هستند بسيار خوشحالم. حتي هنوز بعد از اين همه سال نمي‌توانم پدر و عمويم را از پشت سر تشخيص دهم.

الميراخانم هم مي‌گويد: همسرم هنوز تعجب مي‌كند كه چرا رنگ كادوهاي پدر و عمويم نبايد متفاوت باشد. به ياد ندارم مسافرتي رفته باشيم كه عمو و خاله‌ام در آن همراه ما نباشند.

  

عشق زميني يا؟

در برنامه ماه عسل امسال يك زن و شوهر دعوت شدند كه عشق آنها داستان و فيلمنامه نبود. عشقشون زميني هم نبود. نمي‌‌دونم ميشه گفت يه عشق آسموني؟

حاج غلام قصه ما طواف خانه خدا نكرده بود طواف خانه دل كرده بود. حاجي قصه ما واقعا حاجي بود. عاشق همسرش بود همسري كه ۲۰ سال تحمل كرد. همسري كه ۲۰ سال تا دم مرگ رفتن و آمدن شوهرش را ديد. همسري كه ۲۰ سال ديوانه‌وار عاشق مردي بود كه حتي از زور مواد مخدر نمي‌‌دانست دل دارد يا نه. چه برسد به اين كه عشقش را درك كند.

تيك زمانه حاجي ما يادگاري از نه سال پيشش است. يادگاري كه  با بوسيدن دست همسر پاك نمي‌‌شود ولي زيبا مي‌‌شود. رنگ عشق به خودش مي‌‌گيرد.

جواب چراهاي غلام كاردي رو توي زندان هيچ كس نتونست بده. هيچ كس نتونست رنگ چشاي عاشق همسرش رو بفهمه. كسي نفهميد ۲۰ سال سر كردن با اين نوع زندگي چه حسي داره اما اگه ايمان به خداي اين زن و شوهر نبود. اگه دكتر اصلي جوابشون كرده بود. اون وقت غلام يا گوشه زندان مي‌‌مرد يا گوشه خيابون. اون وقت حاجي ما هيچ وقت نمي‌‌تونست عشق همسر و فرزندانش رو روي قلبش خالكوبي كنه اون وقت...

در برنامه ماه عسل يه زن و شوهري رو آورده بودن يه سي سالي بود كه ازدواج كرده بودن! آقاهه 20 سال يه معتاد و دزد و خلافكار تمام عيار بوده! 18 سال توي زندان بوده! از بس شر و اوباش بوده همه ازش مي‌‌ترسيدن حتي خلافكاراي تو زندان! اما مي‌‌گفت حالا 9 ساله كه پاكه پاكم! مكه هم رفته بود!!!! حاج غلام بهش مي‌‌گفتن! زنش را مي‌پرستيد.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

كافه گوگوش + عكس

 

 

دلم تنگه برای گریه کردن 
کجاست مادر کجاست گهواره ی من
همون گهواره ای که خاطرم نیست همون امنیت حقیقی و راست
همون جايی که شاهزاده قصه همیشه دختر فقیر و می خواست
همون شهری که قد خود من بود
از این دنیا ولي خیلی بزرگتر نه ترس سایه بود نه وحشت باد
نه من گم می شدم نه یه کبوتر

دلم تنگه برای گریه کردن 
کجاست مادر کجاست گهواره ی من

نگو بزرگ شدم نگو که تلخه نگو گریه دیگه به من نمی یاد
بیا منو ببر نوازشم کن دلم آغوش بی دغدغه ميخواد
تو این بستر پاییزی مدفون که هر چی نفس سبزه بریده
نميدونه کسی چه سخت موندن مثل برگ روی شاخه ی تکيده

دلم تنگه برای گریه کردن 
کجاست مادر کجاست گهواره ی من

ببین شکوفه ی دل بستگی هام چه قدر آسون تو ذهن باد میمیره
کجاست آن دست نورانی و معجز ؟ بگو بیاد و دستمو بگیره

کجاست مریم ناجی مریم پاک

چرا به ياد این شکسته تن نیست
تو رگبار هراس و بی پناهی چرا دامن سبزش چتر من نیست

دلم تنگه برای گریه کردن 
کجاست مادر کجاست گهواره ی من





همسفر

تو از كدوم قصه اي كه خواستنت عادته
نبودنت فاجعه بودنت امنيته
تو از كدوم سرزمين تو از كدوم هوايي
كه از قبيله ي من يه آسمون جدايي

اهل هر جا كه باشي قاصد شكفتني
توي بهت و دغدغه ناجي قلب مني
پاكي آبي يا ابر نه خدايا شبنمي
قد آغوش مني نه زيادي نه كمي

منو با خودت ببر اي تو تكيه گاه من

خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن
منو با خودت ببر من به رفتن قانعم
خواستني هر چي كه هست
تو بخواي من قانعم

اي بوي تو گرفته تن پوش كهنه ي من
چه خوبه با تو رفتن رفتن هميشه رفتن
چه خوبه مثل سايه همسفر تو بودن
هم قدم جاده ها تن به سفر سپردن

چي مي شد شعر سفر بيت آخرين نداشت
عمر پوچ من و تو دم واپسين نداشت
آخر شعر سفر آخر عمر منه
لحظه ي مردن من لحظه ي رسيدنه

منو با خودت ببر اي تو تكيه گاه من

خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن
منو با خودت ببر من حريص رفتنم
عاشق فتح افق دشمن برگشتنم

منو با خودت ببر منو با خودت ببر





معشوق

تو نه باروني ، نه شن باد 
تو نه مرهمي ، نه فرياد 
تو نه خسته اي ، نه همپا
تو نه از غيري ، نه از ما 
تو نه بيرون ، نه دروني 
تو نه ارزون ، نه گروني 
تو نه خاکي پوشش گنج 
نه يه مُهره روي شطرنج 
تو فقط هستي که باشي 
تو نه مرگي نه تلاشي 
نمي تونم ... نمي تونم 
تو رو همصدا بدونم !
تو يه روز سبزي ، يه روز زرد
يه روز همدردي ، يه روز درد 
اگه اشتباه مي خونم 
بگو ، راست بگو ، بدونم 
تو کدوم رنگي ؟! کدوم بو ؟! 
اگه سکه اي کدوم رو ؟!
که نه ظلمت ، نه فروغي 
نه رکودي ، نه بلوغي 
نکنه حرفاي خامم خاطر عزيزو آزرد 
نکنه اسم حقيرم توي کتاباي تو خط خورد




خوابم یا بیدارم

خوابم يا بيدارم تو با مني با من
همراه و همسايه نزديك تر از پيرهن
باور كنم يا نه هرم نفسهاتو
ايثار تن سوز نجيب دستاتو

خوابم يا بيدارم 
لمس تنت خواب نيست
اين روشني از توست
بگو از آفتاب نيست
بگو كه بيدارم 
بگو كه رويا نيست
بگو كه بعد از اين 
جدايي با ما نيست

اگه اين فقط يه خوابه تا ابد بذار بخوابم
بذار آفتاب شم و تو خواب از تو چشم تو بتابم
بذار اون پرنده باشم كه با تنزخمي اسيره
عاشق مرگه كه شايد توي دست تو بميره

خوابم يا بيدارم اي اومده از خواب
آغوشتو وا كن قلب منو در ياب
براي خواب من اي بهترين تعبير
با من مدارا كن اي عشق دامنگير

من بي تو اندوه سرد زمستونم 

پرنده اي زخمي اسير بارونم
اي مثل من عاشق همتاي من محجوب
بمون ، بمون با من اي بهترين اي خوب






من و تو

من و تو با هميم اما دلامون خيلي دوره
هميشه بين ما ديوار صد رنگ غروره
نداريم هيچ كدوم حرفي كه بازم تازه باشه
چراغ خنده هامون خيلي وقته سوت وكوره

من و تو من و تو من و تو

هم صداي بي صداييم
با هم و از هم جداييم
خسته از اين قصه هاييم
هم صداي بي صداييم

نشستيم خيلي شبها قصه گفتيم از قديما
يه عمره وعده ها افتاده از امشب به فردا
تمام وعده ها رو داديم و حرفارو گفتيم
ديگه هيچي نمي مونه براي گفتن ما

من و تو من و تو من و تو

هم صداي بي صداييم
با هم و از هم جداييم
خسته از اين قصه هاييم
هم صداي بي صداييم

گلاي سرخمون پوسيده موندن توي باغچه
ديگه افتاده از كار ساعت پير رو تاقچه
گلاي قالي رنگ زرد پاييزي گرفتن
اونام خسته شدن از حرف هر روز تو و من

من و تو من و تو من و تو

هم صداي بي صداييم
با هم و از هم جداييم
خسته از اين قصه هاييم
هم صداي بي صداييم
من و تو من و تو من و تو
من و تو






نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

داستان مرد پولدار و مسئول خیریه
 

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است.

پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند. 

مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟

مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.

وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و ۵ بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟

مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی…

وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟

مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم این همه گرفتاری دارید…
وکیل: خوب. حالا وقتی من به این ها یک ریال کمک نکرده‌ام، شما چه طور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟


 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

آآآآآآ هشمت توییییییی ؟؟؟
رمضون تو اینجا چیکار میکنی ؟؟؟
+++=================+++
این آی پاد رو بیارم پایین 4 تا اهنگ ساسای انتر گوش بدم !! قر تو کمرم فراون همینجا زیر میز میریززززززززم
+++=================+++
سرما خوردم تب کردم ! دکتر گفنه پام. بزارم توی آب
چیه مگه ؟ نگا داره ؟
+++=================+++
خدا خیرم نده !!! خودم گشنم شد اینو دیدم
+++=================+++
خانم بهداشتمون گفته:
مسواک بزن همیشه تا دندونات سفید شه
این پشمو پیل موش گیر کرده بین دندونم در نمیاد
+++=================+++
غضنفر چی میبینی ؟؟؟ تعریف کن دیگه
رفت تو
حالا نشست
زور زد ....
اوه اینم که مثل من اسهال شده ! اینا هم دیشب یخنی داشتن گویا
اوه این که زلیخاه خودمون خواهرمه
+++=================+++
دوست دختر پستی
به به ! قشنگ بسته بندی شده آماده ارسال از طریق پست !
لطفا اینو بفرستید در خونه ما ! سفارشی
+++=================+++
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
عجب بادی میاد
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چه حالی میده
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
+++=================+++
موش بخوره تو رو چه خوشکلی شما
+++=================+++
ای بچه مارمولک
از الان جنس شناسه همچین گرفته کسی در نره
این 4 سال دیگه چه جونوری بشه خدا رحم کنه
+++=================+++
به قول یه بزرگواری
هههههههههههههههی وای من !! از اینا کجا میفروشن ؟؟؟
کی گفته فقط دخترا عروسک بازی میکنن !! آقا منم میخوام برم عروسک بازی
ههههههههههههههههههههههههههههههی وای من !!!
 
+++=================+++
گربه آزاری ؟؟؟
مرض داری مگه حیون بی زبون رو اینجوری میکنی ؟
یکی جارو برقی بزاره دره نشیمنگاهت تموم محتویان شکمت از اونجا بره توی جارو برقی خوشت میاد ؟؟؟ نه خوشت میاد ؟؟؟ حتما میاد دیگه
+++=================+++
اخه این چه کاریه !!!
نمیگی این برگرده بریزه تو دهنتو صورتت همه زندگیت بوی داستان بگیره ؟؟
آدم داستان میکنه وجدانش راخت میشه ! تو کارت برعکس شده ؟
+++=================+++
حالا حالا حالا حالا
همه دستا به بالا با این تارو پیشیه
میخونیم همه یالا
آهااااااااااااااا بیا وسط
+++=================+++ 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

زیباترین نوشته های عاشقانه
 
سیا ه می نویسم تا ناخوانده بماند میان این همه سیاهی
به نام خدایی که در این نزدیکی است…

 
 
تو را منتظرند
در دور دست ها تو را منتظرند …
می دانم شهزاده ای ، آزاده ای ، اسیر قلعه دیوان …
واینطرف کسی
به حیله جادو در بند است، گرفتار و چشم براه که فریادرسی می آید و به صدای هر پایی سر از گریبان تنهایی غمگینش بر می دارد که، کسی می آید
و او خریدار توست نیازمند توست و آن منم .
ای غزل، غزل های دل من
همه جا زیباترین گلهای معطر از باغهای بهشت و صحراهای اساطیر خواهم  چید و برایت دسته گلی خواهم بست …
به امید تقدیمش
نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

گروه اینترنتی فارس پاتوق

 

محتویات این متن جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده !

عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده می‌شود.

بیمه‌ عمر:
قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.

شناسنامه یا کارت ملی:
دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.

سریال:
فیلمی‌ست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد.

تلفن همراه:
وسیله‌ای سه‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا‍ عکس گرفتن است.

ایرانسل:
خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.

گرانی:
کلمه‌یی است زاده‌ی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!

آثار باستانی:
خرابه‌هایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفته‌اند.

خودپرداز:
دستگاهی‌ست که همیشه‌ی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.

اداره:
محلی که شما بعد از تنش‌ها و جدل‌های منزل در آنجا استراحت می‌کنید.

مجرم:
فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانسته‌اند او را دستگیر کنند.

تورم:
عددی بی‌خود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!

گارانتی:
یک اسم زیبا و خوش تلفظ است ولی در عمل مکافاتی بیش نیست.

تحقیق:
کپی-پیست کردن مقالات اینترنتی.

مترو:
سونای بخار متحرک!

شب امتحان:
حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربی‌گری مایلی‌کهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا و دعا خواند.

دانشجو:
دو طیف اند، یک طیف آخرش وزیر میشن بی برو برگرد ! طیف دیگه میدوند که قاطی فرار مغزها بشن، والا زندانی میشن چون همیشه معترضن.

بزرگراه:
نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیت‌ترین فحش‌های باناموسی و بدون آن!

رئیس:
فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است.

شهرداری:
گرفتن رشوه، داشتن صدها پروژه‌های نیمه‌تمام و نصب تابلوهای روزشماری جهت افتتاح.

از پذیرفتن خانم‌های بد حجاب معذوریم:
تابلویی که در همه‌جا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیه‌ی مردم.

سطل آشغال:
وسیله‌یی‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها.

مدرک تحصیلی:
کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق می‌کند و بدون پارتی در هیچ کجا به درد نمیخورد "مگر هنگام ا ز د و ا ج"

حراج:
اصطلاحی‌ست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند.

و غیره (و ...):
نشانه‌ای برای باوراندن این مطلب که شما بیش از آنچه تصور می‌کنید، می‌دانید.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 ... 24 25 26 27 28 ... 39 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com