اهل دانشگاهم !


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

20نكته كه شما را نزد ديگران عزيز مي کند!


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نجار زندگي خود هستيد


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

معني چند کلمه


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

براي آرامش اعصاب چه بايد خورد ؟


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

معناي خوشبختي


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

موزو انشا : عزدواج!


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

غمگين‌ترين و شادترين مکان‌هاي دنيا!


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

جملاتي آموزنده براي انديشيدن


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

9 درس مهم زندگي خانواده و سلامت


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

15 علامت سرطان که مردان ناديده مي‌گيرند


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اس ام اس هاي جديد


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

داستان قاتل و ميوه فروش


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ویژگی دانشجویان


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دلنوشته های عاشقانه


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 28 اسفند 1387برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

 بچه ها

بیاین اینجا هرچی تو دلتونه
و نمیتونین به زبون بیارین بگین
اینجا هیچ محدودیتی نیست......

خدایا توبه می کنم

 

از اینکه حسد کردم

 

از اینکه زیبائی قلم را برخ دیگران کشیدم

 

از اینکه مرگ را فراموش کردم

 

از اینکه منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام کند

 

از اینکه ایمانم به بنده ات ، بیشتر از ایمان به تو بود

 

از اینکه حق والدینم را ادا نکردم

 

از اینکه در جای که لازم بود امر به معروف ونهی از منکر نکردم

 

از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم

 

از اینکه تعهد هائی که با خدای خویش بستم ، بشکستم

 

از اینکه ایثار نکردم

 

از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم

 

از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم

 

از اینکه درسختی ها به جای تو به بنده ات رو آوردم

 

از اینکه از سر کینه برای کسی ، دعا یانفرین کردم

 

از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم

 

از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی وشهرت انجام دادم

 

از اینکه درکارها تنها خود را محور قرار دادم نه خدا را

 

از اینکه چشمانم را از نگاههای فساد انگیز نپوشاندم

 

از اینکه سنجیده وحساب شده وبا فکر سخن نگفتم

 

از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم

خدا توبه میکنم ولی باز هم می دانم که توبه را می شکنم
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 15 خرداد 1387برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀




نیمه شعبان؛ سالروز میلاد با سعادت یگانه منجی عالم بشریت،

حضرت ولی عصر (عج)
بر منتظران، عدالت جویان و شیعیان راستین آن امام همام

مبــــارک باد 


نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 13 تير 1386برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 


 

 
عشق من ! بیا متفاوت باشیم...

 

 
 
مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت، دوست داشته باشم. و هر چه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد... 
همسفر!
در این راه طولانی
که ما بی خبریم
و چون باد می گذرد،
بگذار خرده اختلاف هایمان، با هم باقی بماند
خواهش می کنم !
مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی.
مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت، دوست داشته باشم.
و هر چه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد.
مخواه که هر دو، یک آواز را بپسندیم.
یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را
و یک شیوه نگاه کردن را.
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی، و رویاهامان یکی.
هم سفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.
و شبیه شدن، دال بر کمال نیست. بلکه دلیل توقف است.
عزیز من !
دو نفر که عاشق اند، و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است؛
واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله ی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب
سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق.
و یکی کافیست.
عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است.
اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف می زنم، که ارزش آن در "حضور" است،
نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من !
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد.
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم.
بخواه که همدیگر را کامل کنیم، نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه، درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم.
اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه ی مطلقا واحدی برساند.
بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند، نه فنای متقابل.
اینجا، سخن از رابطه ی عارف با خدای عارف در میان نیست.
سخن از ذره ذره ی واقعیت ها و حقیقت های عینی و جاری زندگیست.
بیا بحث کنیم.
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم.
بیا کلنجار برویم.
اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.
بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگی مان را، در بسیاری زمینه ها، تا آنجا که حس می کنیم
دوگانگی، شور و حال و زندگی می بخشد،
نه پژمردگی و افسردگی و مرگ،... حفظ کنیم
من و تو، حق داریم در برابر هم قد علم کنیم.
و حق داریم، بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.
عزیز من !
بیا متفاوت باشیم ...

این دست نوشته بخشی از یكی از نامه‌های نادر ابراهیمی - داستان نویس معاصر ایرانی - به همسرش بود. توصیه می کنیم كه همه زوج‌های ایرانی این نامه را چندین و چند بار و نه به ‌تنهایی بلکه با هم و در كنار یكدیگر ‌بخوانند.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 فروردين 1386برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

منـم زیبــا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.net

که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد 


شعر از زنده یاد سهراب سپهری



گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.net

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 فروردين 1386برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی



سلام بهونه قشنگ من برای زندگی

 

آره بازم منم همون دیونه همیشگی

فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت؟!

دلم واست تنگ شده بود این نامه رو برات نوشت!

حال من و اگه بخوای رنگ گلای قالیه

جای نگاهت بدجوری تو صحن چشمام خالیه

ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه

از غصه هام هرچی بگم جون خودت بازم کمه

دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون

فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون

فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خسته ات نکنه

غم غریبی عزیزم سرد و شکسته ات نکنه

چادر شب لطیفتو از روت شبا پس نزنی

تنگ بلور آبتو یه وقت ناغافل نشکنی

اگه واست زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون

منم تو رو سپردمت دست خدای مهربون

راستی دیروز بارون اومد منو خیالت تر شدیم

رفتیم تا اوج آسمون با ابرا هم سفر شدیم

از وقتی رفتی آسمون پر کبوتره

زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بدتره

فدای تو نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم !

حقیقتو واست بگم به آخر خط رسیدم

رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی

قسمت تو سفر شدو قسمت من آوارگی

به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته

یه قلب تنها و کبود هلاک یک نگاهته

من میدونم‌من میدونم همین روزاعشق من ازیادت میره

بعدش خبر میدن بیا که داره عشقت میمیره

عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه

یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه

تنها دلیل زندگی! با یه غمی دوست دارم

داغ دلم تازه میشه اسمتو وقتی میارم

وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر

مگه نگفتم چشاتو از چشم من هیچ وقت نگیر

حرف منو به دل نگیر همش غم غریبیه

تو رفتی من غریب شدم چه دنیای عجیبیه!

میگم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن

نورشون بدرقه پاکی لحظه هات کنن

تنها دلیل زندگیم!

با یه غمی دوستت دارم...  

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 21 فروردين 1386برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


 
9 ربیع الاول - وبلاگ ظهور مهر
 
نهم ربیع الاول
سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت
آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها،
حضرت مهـدی مـوعـود (عج)
بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــورش تبریک و تهنیت باد.

 
عید مبارک - وبلاگ ظهور مهر
 

 

سامره امشب تماشایی شده
جنت گل هـای زهرایی شده
لحظه لحظه، دسته دسته از فلک
همچو باران از سمـا بارد ملک
می زنند از شوق دائم بال و پر
در حضـور حجت ثانـی عشر
ملک هستی در یم شادی گم است
بعثت است این، یا غدیر دوم است
یوسف زهرا بـه دست داورش
می نهد تاج امـامت بـر سرش
عید «جاء الحـق» مبارک بر همه
خاصـه بـر سـادات آل فاطمه
عید آدم عیـد خاتم آمده
عید مظلومـان عالم آمده
عید قسط و عید عدل و دادهاست
لحظه هـایش را مبـارک بادهاست
عیـد قرآن، عید عترت، عید دین
عیــد زهـرا و امیــرالمؤمنین
عیــد یــاران فداکار علی است
عید محسن، اولین یار علی است
عیــد فتـحِ «میثـم تمار»هاست
عید عمرو مالک و عمارهاست
عید مشتاقان سرمست حسین
عید ذبح کوچک دست حسین
عید باغ یاسمن های کبود
عید شادیِ بدن های کبود
عید سردار رشیـد علقمه
عید سقـای شهیـد علقمه
عید ثـارالله و هفتـاد و دو تن
عید سربازان بی غسل و کفن
عید هجــده آفتـاب نـوک نی
کرده نوک نی چهل معراج طی
عید طاهـا عید فرقان عید نور
عید قرص مـاه در خاک تنور
عید عزت عیـد مجد و افتخار
عید مردان بـــزرگ انتظـار
آی مهدی دوستـان! عید شمـاست
این شعاع حسن خورشید شماست
آنکـه باشـد عـدل و داد حیدرش
حـق نهـد تـاج امـامت بر سرش
وعده فیض حضور آید به گوش
مـژده روز ظهـور آیـد به گوش
تا کنـد محکـم اسـاس کعبه را
کعبـه پوشیـده لبـاس کعبــه را
می کشد چون شیر حق از دل خروش
می رســد از کعبــه آوایش بـه گوش
می برد از دل شکیب کعبه را
می کشد اول خطیب کعبه را
روی او آیینه روی خــداست
پشت او محکم به نیروی خداست
پیش رو خوبان عالم، لشکرش
پشت سر دست دعای مادرش
بـر سـرش عمـامه پیغمبر است
ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است
پرچمش پیراهـن خـون خداست
نقش آن رخسار گلگون خداست
رشته هایش از رگ دل پاک تر
از گل پرپر شده صـدچاک تر
حنجـر او نینـوای زینبین
نعر? او «یا لثارات الحسین»
اشک چشمش خون هفتاد و دو تن
چهره: تصویـر حسین است و حسن
خیمـه اش آغـوش حی دادگر
مقدمش چشمِ قضا، دوش قدر
عدل از نـور جمـالش منجلی
پــایتختش کوفـه مـانند علی
آسمـان پروانـه ای دور سرش
خلق پندارند خود را در برش
آسمان چـون حلقه در انگشت او
ملک امکان قبضه ای در مشت او
فـرش راه لشکـرش بــال ملک
جــای سم مـرکبش دوش فلک
مکـه را بستانـد از نـا اهل هــا
بشکند پیشانـی از بوجهل هــا
شیعه گردد حکمران در آب و گل
کــوری این بازهـای کــور دل
عیــد موسا و عصا و اژدهاست
عید مرگ فرقه باب و بهاست
ای امـام عصـر عاشورائیـان
ای امیــد آخـر زهرائیــان
ای به عهد مهدویت مهـد مـا
ای نفس هایت دعای عهد ما
عمر ما بی تو بـه سـر آمـد بسی
ای پنـاه شیعـه تـا کی بیکسی
تـو بـه ما بینایی و ما از تو کور
تو به ما نزدیکی و ما از تو دور
ای ز چشـم مـا به ما نزدیک تر
تـا دل دشمـن شـود تاریک تر
چند میثم با تو نزدیک از تو دور؟
سیـدی مـولایی عجـل لظهـور

 
آغاز امامت حضرت مهدی - وبلاگ ظهور مهر


 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

30 نصیحت زرتشت

 

 
 

 

 

1. آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر


2. قبل از جواب دادن فکر کن


3. هیچکس را تمسخر مکن


4. نه به راست و نه به دروغ قسم مخور


5. خود برای خود، زن انتخاب کن


6. به ضرر و دشمنی کسی راضی مشو


7. تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما


8. کسی را فریب مده تا دردمند نشوی


9. از هرکس و هرچیز مطمئن مباش


10. فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی


11. بیگناه باش تا بیم نداشته باشی


12. سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی


13. با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی


14. راستگو باش تا استقامت داشته باشی


15. متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی


16. دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی


17. معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی


18. دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی


19. مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی


20. سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی


21. روح خود را به خشم و کین آلوده مساز


22. هرگز ترشرو و بدخو مباش


23. در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند


24. اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده


25. دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین


26. چالاک باش تا هوشیار باشی


27. سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی


28. اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری


29. با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد


30. مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند

 

   
نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 17 آبان 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

مگسی را کشتم

 
 
مگسی را کشتم
 
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

 
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

 
طفل معصوم به دور سر من می چرخید

 
به خیالش قندم

 
یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم

 
ای دو صد نور به قبرش بارد

 
مگس خوبی بود

 
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

 
مگسی را کشتم


 

مرحوم حسین پناهی

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 23 مهر 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

<<خجسته میلاد حضرت امام رضا (ع) بر عاشقان مبارک باد>>

 

 

دانلود سرود قدیمی بیادماندنی و خاطره انگیز رضا رضا (دوست دارم صدات کنم تو هم منو صدا کنی)
 کاری از گروه سرود بچه های آباده بمناسبت میلاد 
حضرت امام رضا (ع)

Download

راست کلیک کنید و گزینه ...Save را بزنید

==============================================================

دانلود کلیپ آواز زیبای " آمدم ای شاه پناهم بده" در رسای امام رضا (ع) (خواننده: مشهدی کریم خانی)

Download

راست کلیک کنید و گزینه ...Save را بزنید

 

السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت 

 

حق معرفتی به هر نگاهم داده در حلقه‌ی عشق خویش راهم داده این ها همه علتش فقط یک چیز است ایرانی‌ام و رضا پناهم داده 

 

ساقی امشب راحت جان می دهد
هر چه خواهی از کرم آن میدهد
گردش چرخ فلک بر کام ماست
حاجتت شاه خراسان میدهد


امام رضاعلیه السلام:
۱٫هرگز بر کسی خشم نگیر، از کسی چیزی مخواه و هرچه
برای خودت می خواهی برای دیگران نیز بخواه.
۲٫هر کس در مجلسی نشیند که امر ما در آن زنده می شود، در روزی
که قلب ها می میرند، قلبش نخواهد مرد
۳٫اولین عملی که از انسان محاسبه و بررسی می شود نماز است، چنانچه
صحیح و مقبول واقع شود بقیه ی اعمال و عبادات قبول میگردد وگرنه مردود خواهند شد 

 

هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است


السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت 

 

به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد …. به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد خدا داد آنچه را وعده،‌ بشد در ماه ذیقعده … که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد 

 

- نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند 

 

…ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا علیه السلام مبارکباد.


حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
…میلاد نور مبارک


- کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را

 

– ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا

 

حق، معرفت به هر نگاهم داده
در حلقه ی عشق خویش راهم داده
اینها همه علتش فقط یک چیز است
ایرانی ام و رضا پناهم داده
*میلاد مسعود ولی نعمت ما، آقا امام رضا مبارک*

 

 

مگذار مرا دراین هیاهو، آقا
تنها و غریب و سربه زانو آقا
ای کاش ضمانت دلم را بکنی
تکرار قشنگ بچه آهو آقا
// عیدتون مبارک //

 

 

کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد
بدون واسطه دم از احد نخواهد زد
گدای کوی رضا شو که آن امام رئوف
به سینه ی احدی دست رد نخواهد زد
...
بهترین شادباش ها تقدیم به شما،
بمناسبت میلاد امام علی بن موسی الرضا-ع

 

 

سالها تاریخ شمسی گشت و گشت
شادمان شد تا شنید این سرگذشت
روز میلاد امــــــــام هشــــــتم است
هشت هشت جمعه هشتاد و هشت

 

 

امام رضا(علیه ‎السلام)
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى برطرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش برطرف سازد.
(اصول کافى، ج 3، ص 268)
...

خدایا بحق این امام همام، شادی و سرور واقعی و دائمی را در دلهای ما برقرار ساز/آمین.

 

 

در باغ ولایت گل خوشبوست رضا
سروچمن گلشن مینوست رضا
نومید مشو زدرگه احسانش
زیرا به جهان ضامن اهوست رضا
*/میلاد هشتمن نور ولایت، تبریک و تهنیت*/

 

 

یاد او در عمق دلها می شکوفد همچو نور
نام او در کام جانها می تراود همچو قند
ای حضور هشتمین، افتادگان غربتیم
دست ما را هم بگیر از لطف، ای بالابلند!
.: عید شما مبارک :.

 

 

رضای تو را من رضایم، رضا جان
به دربار تو من گدایم رضا(ع) جان
اگر دور از مکه و کربلایم
تویی مکه و کربلایم رضا(ع) جان

 

 

اى شه طوس که سرچشمه الطاف خدایى
جان ما باد فدایت که ولی ‎نعمت مایى
میوه باغ رسالت، شه اقلیم ولایت
بحر مواج علوم و کرم و لطف و رضایى

 

 

آن شب شب میلاد سبز هشتمین لاله / دل را پر از عطر و صفاى یاس‎ها کردند
باران مهر و رحمت و نور و صفا بارید / دل را بـه عـشق پاک "آقا" آشنا کردند

 

 

التماس دعا...

 

 

چهل نکته خواندنی درباره حرم امام رضا(ع)

نکاتی تاریخی، فرهنگی و معماری حرم امام هشتم

  در سال 203 و به قولى 202 هجرى قمرى که حضرت رضا علیه السلام در طوس به شهادت رسیدند بدن مطهر آن امام همام را در باغ حمید بن قحطبه و در کنار قبر هارون خلیفه عباسى به خاک سپردند و نخستین بناى حرم مطهر همان بقعه هارون الرشید است که بعدها حرم را روى دیوارهاى قدیمى آن بنا نهادند و از آن به بعد طوس به مشهد الرضا تغییر نام یافت.

 نکته2 
در سال 400 هجرى قمرى به دستور سلطان محمود غزنوى بناى بقعه و حرم تجدید بنا و مناره‎اى بر آن افزوده شد و پس از آن در زمان‎هاى مختلف اقداماتى به مرور صورت گرفته است .

 نکته3 
سنگ مرقد نخستین که برای مشخص نمودن مدفن امام بر زمین نصب شده، سنگ بنای ساخت ضریح هم بوده است. آنچه مسلم است تا قرن هشتم هجری قمری ضریحی بر مضجع شریف نصب نبوده است.

نکته4 
در ابتدا حرم مطهر به صورت بنایی ساده، با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود، چنانکه بقعه مطهر تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان بود.

 نکته 5 
مشهور است که از زمان صفویان گذاشتن ضریح بر مرقد امام مرسوم شده است و برخی احتمال دادند که ساخت ضریح از عصر تیموریان متداول گشته است.

نکته6 
28 هزار لامپ در حرم امام رضا علیه السلام روشن می‎باشد، که اکنون علاوه بر 28 هزار شعله برق، شش هزار لوستر نیز در ابعاد مختلف و با قدمت‎های طولانی مورد استفاده قرار گرفته است.

نکته7 
ضریح اول، ضریحی چوبی بوده، با تسمه‎های فلزی و پوششی از صفحات طلا و نقره. این ضریح در زمان شاه طهماسب صفوی یعنی سال 957 هجری قمری ساخته و بر روی صندوق چوبی مضجع منور نصب می‎شود. در سال 1311 همزمان با تعویض صندوق به دلیل فرسودگی پایه‎ها ضریح برچیده شده، پوشش طلا و نقره و جواهرات آن از چوب‎ها جدا و به خزانه آستان قدس منتقل می‎شود.

 نکته8 
ضریح دوم، ضریحی بوده فولادی مرصع، معروف به ضریح نگین نشان. این ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا نوه نادرشاه ساخته و به وقف بر فراز مرقد شریف نصب می‎شود. ضریح فولادی یا ضریح نگین نشان سقف نداشته، پنجره‎ها و شبکه‎های چهار طرف آن دارای گوی و ماسوره‎هایی بوده است که با نگین‎های کوچک یاقوت و زمرّد تزیین یافته و تعداد آنها به 2000 بالغ می‎شده است. به دلیل وضعیت ویژه این ضریح ذیلاً به عین کتیبه آن اشاره می‎شود. «نیاز رحمت ایزد مستعان، و تراب اقدام زوّار این آستان ملک پاسبان، سبط سلطان نادر شاه الحسینی الموسوی الصفوی، بهادرخان به وقف و نصب این ضریح و قبه‎های مرصع چهار گوشه ضریح مقدس مبارک موفق گردید. ( سنه 1160قمری) »

 نکته9 
در زمان تولیت میرزا سعیدخان برای مصون ماندن نذورات داخل ضریح دوم ، شبکه و پوشش طلایی روی ضریح منور قرار می‎گیرد، و بدین ترتیب سقف آن پوشش می‎یابد. این ضریح به دلیل وقف دائمی بودن تا قبل از شروع عملیات جایگزینی و نصب اخیر ضریح مطهر جدید یعنی پنجمین ضریح بر مضجع شریف و زیر ضریح پیشین قرار داشت. ضمن عملیات اخیر محل نصب این ضریح تغییر یافت و به قسمت تحتانی حرم مطهر منتقل گردید.

نکته10 
در عصر پادشاهی فتحعلی شاه قاجار ضریحی فولادی و ساده به ابعاد (3×4) و ارتفاع 2 متر ساخته و روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب می‎شود که در اصل ضریح سوم محسوب می‎شود.

 نکته11

سقف ضریح سوم با چوب‎های طلاکوب پوشش داشته و در سمت پایین ضریح در کوچک مرصعی قرار داشته است. به دلیل کوچکی و غیر مناسب بودن این ضریح پس از مدتی برداشته شده و به جای آن ضریح چهارم نصب می‎گردد. در حال حاضر این ضریح در موزه مرکزی آستان قدس رضوی در معرض تماشای بینندگان قرار دارد.

نکته12 
ضریح چهارم ضریح ملمع یا ضریح طلا و نقره، معروف به شیر و شکر است، این ضریح در سال 1338 بر روی ضریح نگین نشان یا ضریح دوم نصب می‎گردد.

 نکته13 
طراحی ضریح چهارم توسط مرحوم استاد حافظیان انجام یافته و تحت نظارت ایشان کار اجرا و قلمزنی توسط مرحوم استاد هنرمند حاج محمد تقی ذو فن اصفهانی انجام گرفت.

نکته14 
ضریح چهارم دارای 05/4 متر طول و 06/3 متر عرض و 90/3 ارتفاع و 14دهانه به نشان چهارده معصوم بوده است. اضافه بر بهره‎برداری از طلا و نقره و جواهرات .

 نکته 15 
پایه‎ها، ستون‎ها، کتیبه‎های سیمین با نقش‎های مختلفی در نهایت مهارت قلمزنی شده بود. بین هر دو زاویه از پنجره‎های ضریح مقدس یک صفحه بیضی شکل از طلا، که مجموعاً به هیجده عدد می‎رسید و هر یک به وزن تقریبی پنجاه مثقال بود احادیثی درباره فضیلت زیارت حضرت رضا علیه السلام به خط حاج شیخ احمد زنجانی معصومی کتیبه نوشته شده است .

نکته 16 
بر روی هر یک از دهانه‎های ضریح مقدس، از سمت پیش روی مبارک اسمی از اسمای چهارده معصوم علیهم السلام بر صفحه‎ای فیروزه نشان از طلا و به خط ثلث و به قلم مرحوم حاج شیخ احمد زنجانی معصومی مکتوب بود. در بالای صفحات بیضی شکل، کتیبه‎ای از نقره به طور برجسته، سوره مبارکه هل اتی را به قلم همان کاتب در برداشت.

نکته 17 
در چهار گوشه ضریح چهار خوشه انگور به عنوان نمادی از نحوه شهادت حضرت قرار داشت. بالای کتیبه سوره مبارکه «یس» و بر لب ضریح چهل و چهار برگ از نقره ملمع بین چهل و چهار گلدان ملمع نصب شده بود که بر روی صفحه مدور و محدب هر یک از آنها اسمی از اسمای حسنی الهی به طور برجسته و به خط ثلث و به رنگ سفید در زمینه لاجوردی مکتوب بود.

 نکته 18 
پس از گذشت بیش از چهل سال از نصب ضریح پیشین موجباتی همچون فرسودگی، و سست شدن پایه‎ها و ساختار ضریح و ساییدگی پوشش و روکش‎های نقره‎ای و طلایی آن، ساخت و نصب پنجمین ضریح را ضروری می‎نمود.

 نکته 19 
به دستور مقام معظم تولیت آستان قدس رضوی حضرت آیة الله واعظ طبسی، از سال 1372 مطالعات و بررسی‎های مقدماتی ساخت ضریح آغاز گردید، و به دنبال آن طرح‎های متعددی از طرف هنرمندان نامی کشور ارایه شد و نهایتاً توفیق طراحی ضریح نصیب استاد برجسته نگارگری کشور جناب آقای فرشچیان گردید.

 نکته20 
به منظور ساختن آخرین ضریح نخست بر اساس طرح موجود پایه‎ها و ساختار ضریح که ترکیبی از کار آهنگری و نجاری است توسط واحدهای مربوطه در آستان قدس رضوی در نهایت استحکام انجام گرفت و ساختاری مرکب از آهن و فولاد و چوب گردو برای نصب روکش‎ها و پوشش طلا و نقره ساخته شد.

 نکته21 
با آماده شدن طرح استاد فرشچیان کار قلمزنی و زرگری و به عبارت دیگر اجرای طرح که اساس کار ساخت ضریح و صورت پذیری آنست از تاریخ 12/11/75 تحت نظارت عالیه هنری استاد فرشچیان شروع شد و از میان چند نفر از هنرمندان قلمزن همچنان توفیق کار قلمرنی ضریح مطهر، نصیب استاد خدادادزاده اصفهانی گردید.

نکته 22 
پس از چهار سال با کار بی وقفه روزانه و بعضاً شبانه و همچنین با کار متوسط روزانه شش نفر در کمال ظرافت و امتیاز هنری و در نهایت صلابت و استحکام کار قلمزنی پایان یافت و ضریح برای حمل و نصب آماده گردید. از ویژگی‎های ضریح مطهر جدید، ضخامت پوشش نقره‎ای آن است که حتی بعضاً به بیش از سه میلیمتر می‎رسد.

 

 نکته 23 
عملیات اجرایی برچیده شدن ضریح پیشین و نصب پنجمین ضریح از شامگاه روز شنبه 21/10/79، پس از مراسم غبارروبی آغاز گردید، و با هماهنگی کامل نیروهای فنی - تخصصی مورد نیاز به طور متوسط روزانه هفتاد نفر در سازمانی منظم و منسجم با تقسیم کار و تعیین مسئولیت هر یک از بخش‎های عملیاتی و مدیران مربوطه طبق جدول زمان‎بندی شده، تحت مدیریت جناب آقای مهندس مهدی عزیزیان، مدیر عا�

 عکس   ترانه گل گلزار محمدی به مناسبت میلاد حضرت امام رضا (ع)

 عکس   ترانه گل گلزار محمدی به مناسبت میلاد حضرت امام رضا (ع)

راست کلیک کنید و گزینه ...Save را بزنید

 

 

سرود ویژه میلاد به مناسبت میلاد خجسته حضرت امام رضا (ع)

 عکس   سرود ضامن آهو ویژه میلاد حضرت امام رضا (ع)

 عکس   سرود ضامن آهو ویژه میلاد حضرت امام رضا (ع)

راست کلیک کنید و گزینه ...Save را بزنید


 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 17 مهر 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
و تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست تو گره ندهم
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی
پس برایم دعا کن ، دعا کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند

دوست عزیزم امیدوارم در زیبائیهای دنیا غرق بشی

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 16 مهر 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

برای شیرینم


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: جمعه 11 شهريور 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا

بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها

بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی

بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم

و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک.


التماس دعا

نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 8 شهريور 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

با سلام.به دنیای لوکس بلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: 1 فروردين 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

رنگ خدا

- مامان! یه سوال بپرسم؟
زن كتابچه سفید را بست. آن را روي ميز گذاشت : بپرس عزيزم .
- مامان خدا زرده ؟!!
زن سر جلو برد: چطور؟!
- آخه امروز نسرين سر كلاس مي گفت خدا زرده !
خوب تو بهش چي گفتي؟
- خوب، من بهش گفتم خدا زرد نيست. سفيده !!! مكثي كرد: مامان، خدا سفيده؟ مگه نه؟
زن، چشم بست و سعي كرد آنچه دخترش پرسيده بود در ذهن مجسم كند. اما، هجوم رنگ هاي مختلف به او اجازه نداد...
چشم باز كرد و گفت: نمي دونم دخترم. تو چطور فهميدي سفيده؟
- دخترک چشم روی هم گذاشت. دستانش را در هم قلاب کرد و لبخند زنان گفت: آخه هر وقت تو سياهي به خدا فكر مي كنم، يه نقطه سفيد پيدا ميشه...
زن به چشمان بی فروغ و نابینای دخترک نگاه کرد و دوباره چشم بر هم نهاد و بی اختیار قطره ای اشک از گوشه چشمانش ...

سوتی های شیرین

آقا ما 7 سالمون بود
اون موقع ویدیو خدایی بود واسه خودش
یه شب ما به اتفاق خانواده نشستیم فیلم (( سوپر من )) و نگاه کردیم
بعد از تماشای فیلم حال عجیب غریبی داشتم هم سنو سالای من درک میکنن حالمو !!!
احساس قدرت میکردم احساس می کردم که منتخب بودم و خبر نداشتم ...
خلاصه رفتیم تو حیاط تاب سواری تاب و روندیم و روندیم تا سرعت رسید به 140 بلند شدم ایستادم
 و مدل سوپرمن که دستاشو مشت می کرد و پرواز میک
رد شدم و چشمام و بستم و رفتم ........
چشمام و که باز کردم خودم و رو تخت بیمارستان دیدم و خانواده محترم به همراه بچه های محل و تعداد کثیری از هوادارا همه دورم حلقه زده بودن ....
سرتون و درد نیارم واسه اینکه به زندگی عادی برگردم 1 ماه تحت مراقبت های ویژه بودم و بعد از اون تا سالها تو محل و در و همسایه و فامیل ملقب به (( امیر سوپر من )) بودم

* * * * * * * * * * *

پدر بزرگم خیاطه یه روز تعریف میکرد که یه گدا اومد مغازه منم گفتم پول ندارم اونم گفت پس شلوار بده
:ندارم
:پس کت بده
:ندارم
میگه یه نگاهی بهم کرد گفت پس مغازه رو ببند با هم بریم گدایی
من:l
اون:)

* * * * * * * * * * *

یادم میاد 6-7 سالم بود فک و فامیل خونمون ناهار جمع بودن خلاصه موقع ناهار بود که با بچه های فامیل دیدیم داییم یه طوری نشسته شلوارش از پشت رفته پایین اون خط مبارک باسنش افتاده بیرون با یه جنگل پشمو پیلی ! منم از همه بچه ها کوچیکتر بودم اونا هم منو شیر کردن که یه لیوان آب بریزم اون تو ! ازونا اصرار از من انکار خلاصه با وعده و وعید خر شدم رفتم ماموریت رو انجام دادم ! آقا دایی مارو میگی اینگار که برق سه فاز گرفتتش سر سفره :)
منم کتکی خوردم از بابام که دیگه فرق خر با خان دایی رو تشخیص نمیدادم او بچه های فامیل هم به هیچ کدوم از وعده و وعیدا عمل نکردن نامردا :( !

* * * * * * * * * * *

چند هفته پیش یه فکری به ذهنم رسید خودم خیلی باش حال کردم
برنامه ای رو که اجرا کردم این بود.
اول یک برنامه تغییر صدا dl کردم که صدامو تغییر بدم و باهاش صدا مجری رادیو در بیارم . خلاصه سوالارو با صدای اوون یارو پرسیدم بعد خودم جواب سوالاشو با صدای خودم دادم
سوالا هم در مورد این بود که مثلا من یه اختراع مهم کردم...
خلاصه این فایل آماده شد و ریختم رو گوشیم
رفتم پیش خانواده گفتم رادیو ساع
ت 3/5 بام مصاحبه کردن
بابام هنگ کرد و می پرسید برا چی آخه؟
گفتم حالا می بینید دیگه
ساعت 3/5 شد با FM transmitter اجراش کردم
رادیو آوردم و گذاشتم رو اون موج
آقا بابام بنده خدا بدجور شوکه شد (اینم بگم از این چیزا استفاده نمی کنه سنش بالاس) آخرش اشک شوق می ریخت می گفت بابا فرمول این چیزیو که ساختی به کسی نگی ...

* * * * * * * * * * *

پشت فرمون بودم داشتم از یه کوچه تنگ رد میشدم که یهو یه ماشینه از پارکینگ اومد بیرون مجبور شدم وایسم تا اون بره (چون ماشینش نصف کوچرو گرفته بود)، رانندش یه دختره بود...
پیاده شد از ماشین که بره در پارکینگ رو ببنده منم وایساده بودم که بیاد بشینه تو ماشین راه بیوفته منم حرکت کنم...
یهو دیدم دوست دخترم داره زنگ میزنه!!! گوشیو برداشتم گفتم جانم؟؟؟
گفت کجایی؟؟ گفتم تو خیابون... دوست دخترم: دروغ
میگی، پس چرا صدا خیابون نمیاد؟؟ یه بوق بزن ببینم؟؟
منم یه بوق زدم یهو اون دختره راننده اون ماشینه که از پارکینگ اومده بود بیرون داد زد که : واایــــسا دیگــــــــه گل پسر الان در رو میبندم میام...
دوست دخترم: ااااااای کثااافت بیشرف صدای کی بود؟؟؟ با کدوم ... خانومی رفتی تو خونه که داره در پارکینگو میبنده بیاد؟؟؟ خیلی آشغالی دیگه زنگ نزن به من عـــــوضی...

* * * * * * * * * * *

پسر عمم با یه دختره دوس شده بود فک کنم اولین بارش بود؛ میخواستن برن کافی شاپ؛ بهم اس داد گفت چی بخوریم که هم باکلاس باشه هم ارزون؛ من فینگلیش اس دادم moz bastani (موز بستنی) بخور؛ رفته بود هرکافی شاپی پرسیده بود بهش خندیدن گفتن نداریم؛آخرش فهمیدم میگفته موز باستانی دارین؟
یعنی اینا لکه ننگ فامیلنا

دستمزد یک "نه" ساده

دستمزد "نه گفتن" یک اَبَر ستاره به درخواست هم میهنانش!
عکس-ابی و همسر(سلطان صدا و ملکه تصویر)همراه خانواده در هواپیمای شخصی عازم بدروم-ترکیه
توضیح-این هواپیما Airbus380-P که جدیدترین مدل هواپیمای شخصی ایرباکس می باشد، همراه با یک خلبان مجرب سوئیسی ویک کمک خلبان زن اسکاتلندی، از طرف شیخ دوبی در شب تولد ابی به او هدیه داده شده. جالب است بدانید که قرارد این دو خلبان به صورت Lifetime می باشد و طبق این قرار داد ایشان موظفند تا آخر عمر در هر لحظه از شبانه روز در اختیار ابی و خانواده او باشند. قیمت این فوق هواپیما به همراه دو خلبان آن حدود 15 میلیارد دلار تخمین زده شده است. البته دلیل این بذل و بخشش بدون توجیه لازم به ذکر نیست!

(توی کنسرت دوبی مردم ازش خواستن خلیج فارس رو بخونه ، نخونده گفته اگه بخونم دیگه تو دوبی اجازه کنسرت بم نمیدن)

وفای سگ !

پدر بزرگ من حکیم بود. او در دوران پیری اش به یکی از شهرستان ها رفت و در آن جا اقامت کرد. برای معالجه بیمارانش و رفتن به آبادی های اطراف، یک ارابه تک اسبی داشت و یک سگ هم نگهداری می‌کرد. اسب و سگ همدیگر را خیلی دوست داشتند. به یکدیگر اخت شده بودند و با هم بازی می کردند. پدربزرگم وقتی سوار ارابه اش می شد و به راه می افتاد، سگ نیز دنبال ارابه حرکت می کرد.

گاهی پدربزرگم که می دانست باید به جاهای دوری برود، برای این که سگش خسته نشود، به ما سفارش می کرد که سگ را در طویله ببندیم تا دنبال ارابه نرود. ما هم همین کار را می کردیم ولی وقتی پس از یکی دو ساعت او را آزاد می کردیم، جای پاهای اسب را بو می کرد و به راه می افتاد. همیشه آن قدر می رفت تا بالاخره اسب را پیدا میکرد . 

مدتی به این منوال گذشت تا این که پدربزرگم بر اثر کهولت دیگر قادر به رفتن به آبادی های دیگر و معالجه بیماران نبود. پس تصمیم گرفت ارابه را به همراه اسبش بفروشد. خریدار ارابه، چندین شهر دورتر اقامت داشت و می خواست اسب و ارابه را به آن جا ببرد. ما چون می دانستیم سگ مان هم به دنبال آن ها می رود، او را به مدت 3 روز بستیم. در این مدت سگ خیلی بی تابی می کرد ولی تصمیم نداشتیم او را باز کنیم. 

تا این که بعد از 3 روز بالاخره او را آزاد کردیم. به محض آزاد شدن، سگ شروع کرد به دنبال اسب گشتن.
 او به جاهای بسیار دور می رفت و بی نتیجه باز می گشت.

حدود 15 روز مداوم، کار هر روز سگ مان همین بود. تا این که یک روز رفت و دیگر برنگشت. 
هر کجا را که فکر می کردیم، به دنبالش گشتیم ولی هیچ نشانی از او نبود.
تا این که حدود یک ماه و نیم بعد، خبر سگ مان را از خریدار ارابه شنیدیم. 
سگ مان بعد از طی مسافت 600 کیلومتر، سرانجام اسب را پیدا می کند و به داخل خانه ای که او در آن جا بوده می رود. 
وقتی از در خانه وارد می شود، چنان خسته بوده که زیر پاهای اسب افتاده و همان جا می‌میرد . . 
.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 1 فروردين 0برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 ... 33 34 35 36 37 ... 39 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com