نكته هايی از دالائی لاما

1- به خاطر داشته باش که عشق‎هاي سترگ ودستاوردهاي عظيم، به خطر کردن‎ها و ريسک‎هاي بزرگ محتاج‎اند.
2- وقتي چيزي را از دست دادي، درس گرفتن از آن را از دست نده.
3- اين سه ميم را از همواره دنبال کن:
- محبت و احترام به خود را
- محبت به همگان را
- مسؤوليت‎ پذيري در برابر کارهايي که کرده‎اي
4- به خاطر داشته باش دست نيافتن به آنچه مي‎جويي، گاه اقبالي بزرگ است.
5- اگر مي‎خواهي قواعد بازي را عوض کني، نخست قواعد را فرابگير.
6- به خاطر يک مشاجره‎ي کوچک، ارتباطي بزرگ را از دست نده.
7- وقتي دانستي که خطايي مرتکب شده‎اي، گام‎هايي را پياپي براي جبران آن خطا بردار.
8- بخشي از هر روز خود را به تنهايي گذران.
9- چشمان خود را نسبت به تغييرات بگشا، اما ارزش‎هاي خود را به‎سادگي در برابر آنها فرومگذار.
10- به خاطر داشته باش که گاه سکوت بهترين پاسخ است.
11- شرافتمندانه بزي؛ تا هرگاه بيش‎تر عمر کردي، با يادآوري زندگي خويش دوباره شادي را تجربه کني.
12- زيرساخت زندگي شما، وجود جوي از محبت و عشق در محيط خانه و خانواده است.
13- دانش خود را با ديگران در ميان بگذار. اين تنها راه جاودانگي است.
14- با دنيا و زندگي زميني بر سر مهر باش.
15- بدان که بهترين ارتباط، آن است که عشق شما به هم، از نياز شما به هم سبقت گيرد.
16-سالي يک بار به جايي برو که تا کنون هرگز نرفته‎اي.
17- وقتي مي خواهي موفقيت خود را ارزيابي کني، ببين چه چيز را از دست داده‎اي که چنين موفقيتي را به دست آورده‎اي.
18- در آشپزي، جسورانه دل را به دريا بزن.

روز بعد هم چیزی برای خوردن نیست . . .

شهری بود که همة اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد.
برای دستبرد زدن به خانة یک همسایه. حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانة خودش که آنرا هم دزد زده بود. 

به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری میدزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی میدزدید. داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت؛ هم از جانب خریداره ا و هم از جانب فروشنده ها. دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن بالا بکشند.

به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده. 

روزی، چطورش را نمیدانیم، مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد. شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که میخورد، سیگاری دود میکرد و شروع میکرد به خواندن رمان.

دزدها میامدند؛ چراغ خانه را روشن میدیدند و راهشان را کج میکردند و میرفتند. اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود. 

هرشب که در خانه میماند، معنیش این بود که خانواده ای سر بی شام زمین میگذارد و روز بعد هم چیزی برای خوردن ندارد.

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شیطان بازنشسته شد‎

http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/100/03.jpg
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟
بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند

شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد
گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

شیطان گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم.
دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند.
اینان را به شیطان چه نیاز است؟

شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد،
زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت،
تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم
و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.

شهرت ظرفیت میخواهد

يكى از بهترين دروازه بانان فوتبال جهان دروازه بان تيم ملى اسپانيا
كه در رئال مادريد صاحب ركوردهاى عجيب و غريبى شده،
هفته قبل كارى كرد كه قلب همه انسان هاى عاطفى را لرزاند. 
ظاهراً «ايكر» همراه خانواده اش براى خوردن غذا به يك رستوران رفته بود كه در آنجا
با يك نوجوان ۱۳ ساله كه دچار نقص عضو بوده روبه رو مى شود،
پسرك بيمار به محض ديدن دروازه بان افسانه اى اسپانيا به سراغ او مى رود و مى گويد:
«آقاى كاسياس ... در روز بازى با پرتغال، تو به اين خاطر موفق شدى پنالتى ها را دريافت كنى
كه من و بقيه دوستانم در مدرسه بچه هاى استثنايى، برايت دعا كرديم!» 

ايكر كاسياس كه به سختى جلوى اشكش را مى گيرد از پسرك تشكر مى كند
و نام و آدرس مدرسه را از او مى گيرد و ... فردا ظهر حوالى ظهر،
ناگهان «كاسياس بزرگ» وارد مدرسه مذكور مى شود و در ميان بهت وحيرت مسئولان مدرسه
- و شادى زايد الوصف شاگردان آن مدرسه - به بچه ها مى گويد:
« من آمدم اينجا تا براى دعاهايى كه در حقم كردين كه پنالتى را بگيرم، شخصاً از شما تشكر كنم!»

بچه هاى مدرسه كه از خوشحالى سر از پا نمى شناختند، اطراف «ايكر» حلقه مى زنند
و با او عكس مى اندازند و امضا مى گيرند و ... كه ناگهان يكى از بچه ها به او مى گويد:
« آقاى كاسياس توميتونى پنالتى مرا هم بگيرى؟»
ايكر نيز بلافاصله از داخل ماشينش لباس هاى تمرين را درآورده و برتن مى كند
و همراه بچه ها به زمين چمن مدرسه مى روند و با هماهنگى مسئولان مدرسه به بچه ها اين
فرصت را مى دهد كه هركدام به او يك پنالتى بزنند و ...
ايكر كاسياس ۲ ساعت و نيم در آن مدرسه مى ماند تا تك تك بچه هاى بيمار آن مدرسه به او پنالتى بزنند.

به شستشو نیاز داری؟ (فوق العاده زیبا)

A little girl had been shopping with her Mom in Wal-Mart.
She must have been 6 years old, this beautiful red haired, freckle faced image of innocence.
دختر کوچکی با مادرش در وال مارت مشغول خرید بودند.
دخترک حدوداً شش ساله بود.
موی قرمز زیبائی داشت و کک و مک های صورتش حالت بیگناهی به او می داد 


It was pouring outside. The kind of rain that gushes over the top of rain gutters,
so much in a hurry to hit the earth it has no time to flow down the spout.
We all stood there, under the awning, just inside the door of the WalMart.
در بیرون باران بسختی می بارید. از آن بارانهایی که جوی ها را لبریز می کرد و آنقدر شدید بود
که حتی وقت برای جاری شدن نمی داد. ما همگی در آنجا ایستاده بودیم.
همه پشت درهای وال مارت جمع شده بودیم و حیرت زده به باران نگاه می کردیم

We waited, some patiently, others irritated because nature messed up their hurried day.
ما منتظر شدیم، بعضی ها با حوصله، و سایرین دلخور، زیرا طبیعت برنامه کاری آنها را به هم زده بود

I am always mesmerized by rainfall.
I got lost in the sound and sight of the heavens washing away the dirt and dust of the world.
Memories of running, splashing so carefree as a child came pouring in as a welcome
reprieve from the worries of my da
باران همیشه مرا سحر می کند. من در صدای باران گم شدم.
باران بهشتی گرد و غبار را از دنیا می زدود و پاک می کرد.
خاطرات بارش، و چلپ چلپ کردن بیخیال در باران در دوران کودکی به اندرون
من سرریز شد و به تکرار آن حاطرات خوشامد گفتم

Her little voice was so sweet as it broke the hypnotic trance
we were all caught in, 'Mom let's run through the rain
صدای کم سن و سال و شیرین دخترک آن حالت افسون زدگی که ما را در بر گرفته بود
در هم شکست. گفت: مامان، بیا زیر بارون بدویم

she said.
'What?' Mom asked.
مادر گفت: چه؟

'Let's run through the rain!' She repeated.
دخترک تکرار کرد: بیا زیر بارون بدویم

'No, honey. We'll wait until it slows down a bit,' Mom replied.
مادر جواب داد
نه عزیزم. ما صبر می کنیم تا بارون آهسته بشه

This young child waited a minute and repeated: 'Mom, let's run through the rain..'
دختربچه لحظه ای صبر کرد و تکرار کنان گفت: مامان، بیا از زیر بارون رد بشیم

'We'll get soaked if we do,' Mom said.
مادر گفت: اگر برویم خیس خواهیم شد

'No, we won't, Mom. That's not what you said this morning,
' the young girl said as she tugged at her Mom's sleevs
دخترک درحالیکه آستین مادرش را می کشید گفت
این اون چیزی نیست که امروز صبح می گفتی

'This morning? When did I say we could run through the rain and not get wet?'
امروز صبح؟ من کی گفتم که اگر زیر بارون بدویم خیس نمیشیم؟

'Don't you remember? When you were talking to Daddy about his cancer,
you said, ' If God can get us through this, He can get us through anything! ' '
یادت نمیاد؟ وقتی داشتی با پدر در مورد سرطانش حرف می زدی.
تو گفتی، اگر خدا می تونه ما رو از این مخمصه نجات بده، پس در هر حالت دیگه ای هم ما رو نجات خواهد داد

The entire crowd stopped dead silent.
I swear you couldn't hear anything but the rain.
We all stood silently. No one left. Mom paused and thought for a moment about what she would say.
تمامی حاضرین سکوتی مرگبار اختیار کردند.
قسم می خورم که غیر از صدای باران چیزی شنیده نمیشد.
همه در سکوت ایستاده بودند. هیچکس آنجا را ترک نکرد.
مادر لحظاتی درنگ کرد و به تفکر پرداخت. باید چه بگوید؟ 

Now some would laugh it off and scold her for being silly.
Some might even ignore what was said. But this was a moment of affirmation in a young child's life.
A time when innocent trust can be nurtured so that it will bloom into faith.
ممکن بود یک نفر او را بخاطر احمق بودن مسخره کند و بعضی ها ممکن بود به آنچه او گفته بود بی تفاوت بمانند.
اما این لحظه ای تثبیت کننده در زندگی این دختر بچه بود.
لحظه ای که باوری سالم می توانست به ایمانی محکم تبدیل شود

'Honey, you are absolutely right. Let's run through the rain.
If GOD let's us get wet, well maybe we just need washing,' Mom said.
مادر گفت: عزیزم، تو کاملاً درست می گوئی. بیا زیر باران بدویم.
اگر خداوند اجازه بده که ما خیس بشویم، خب، فقط به یک شستشو احتیاج خواهیم داشت

Then off they ran. We all stood watching,
smiling and laughing as they darted past the cars and yes,
through the puddles. They got soaked.
و سپس آن دو دویدند.
ما همه ایستادیم و درحالیکه آنها از کنار اتومبیلها می گذشتند تا به ماشین خود برسند
و از روی جوی های آب می پریدند نظاره می کردیم. آنها خیس شدند 

They were followed by a few who screamed and laughed like children all the way to their cars.
And yes, I did. I ran. I got wet. I needed washing
آن دو مانند بچه ها جیغ می زدند و می خندیدند و بطرف اتومبیل خود می رفتند.
و بله، منم همین کار رو کردم. خیس شدم. باید لباسهام رو می شستم 

Circumstances or people can take away your material possessions,
they can take away your money, and they can take away your health.
But no one can ever take away your precious memories...So,
don't forget to make time and take the opportunities to make memories everyday.
شرایط یا مردم می توانند آنچه به شما تعلق دارد را از شما بگیرند،
می توانند پول شما، و سلامتی شما را از شما بدزدند.
اما هیچکس قادر نیست خاطرات طلائی شما را بدزدد.
پس، فراموش نکنید که وقت بگذارید و از این فرصت های هر روزه خاطراتی شیرین بسازید.

To everything there is a season and a time to every purpose under heaven.
برای هر چیزی زمانی هست و برای هر منظوری هم زمانی معین شده است

I HOPE YOU STILL TAKE THE TIME TO RUN THROUGH THE RAIN.
امیدوارم شما هنوز هم وقت برای دویدن زیر باران داشته باشید

They say it takes a minute to find a special person,
an hour to appreciate them, a day to love them, but then an entire life to forget them
می گویند برای یافتن یک شخص بخصوص فقط یک دقیقه، و برای یافتن ارزش او یک ساعت،
و برای دوست داشتن آنها یک روز، و برای فراموش کردن آنها تمامی عمر لازم است 

Send this to the people you'll never forget and remember to also send it to the person
who sent it to you. It's a short message to let them know that you'll never forget them.
این ایمیل را برای کسانی که هرگز فراموششان نمی کنی،
و همچنین برای کسی که این ایمیل را برای تو فرستاده بفرست.
این یک پیام کوتاه است تا به آنها بگویی که هرگز فراموش شان نخواهی کرد

If you don't send it to anyone, it means you're in a hurry.
اگر این ایمیل را برای کسی نفرستی، معلوم می شود که سخت گرفتاری

Take the time to live!!!
از زمانی که زنده هستی بهره ببر

Keep in touch with your friends, you never know when you'll need each other
با دوستانت در تماس باش. شما هرگز نمی دونین کی به هم محتاج میشین

and don't forget to run in the rain
و فراموش نکن که زیر باران بدوی

نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

خداوندا نمی دانم ...

خداوندا نمی دانم ...
در این دنیای وانفسا كدامین تكیه گاه را تكیه گاه خویش سازم
نمی دانم خداوندا...نمی دانم
دراین وادی كه عالم سر خوش است و جای خوش دارد
كدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم
نمی دانم خداوندا
به جان لاله های پاك و والایت نمی دانم
و می گریم خداوندا
دگر گیجم خداوندا
خداوندا تو راهم ده پناهم ده
امیدم ده خداوندا كه دیگر نا امیدم من و می دانم كه نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستم بار است
ولیكن من كه می دانم
دگر پایان پایانم
و می دانم كه آخر بغض پنهانی مرا بی جان و تن سازد
چرا پنهان كنم دردم؟
چرا با كس نگویم من؟
چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟
همه یاران به فكر خویش ودر خویش اند گهی پشت وگهی پیش اند
ولی در انزوای این دل تنهاچرا یاری ندارم من كه دردم را فرو ریزد؟
دگر هنگامه تركیدن این درد پنهان است
خداوندا نمی دانم نمی دانم
ونتوانم به كس گویم... نمی دانم خداوندا
فقط می سوزم ومی سازم وبادرد پنهانی
بسی من خون دل دارم ولی بی آب وگل دارم
به پوچی ها رسیدم من
به این دوران نامردی رسیدم من
نمی دانم...
نمی جویم...
نمی پرسم...
نمی گویند...
نمی جویند...
جوابی را نمی دانند...
سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند
چرا من غرق در خویشم؟
چرا بی گانه از خویشم؟
خداوندا رهایی ده
كلام آشنایی ده
خداوندا آشنایم ده... خداوندا پناهم ده...امیدم ده...
خداوندا در هم شكن این سد راهم را كه دیگر خسته از خویشم
كه دیگر بی پس و پیشم
فقط از ترس تنهایی
هر از گاهی چو درویشم و صوتی زیر لب دارم
وبا خود میكنم نجوای پنهانی...كه شاید گیرم آرامش
ولی آن هم علاجی نیست
و درمانم فقط درمان بی دردیست
و آن هم دست پاك ذات پاكت را نیازی جاودانی ست
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

جملات زیبا
 
هیچ چیزی را نمی توان به کسی یاد داد، ولی می توان به او کمک کرد تا پاسخ ها را از درون خود بیابد....
 
گذشت زمان بر آنها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آنها که می هراسند بسیار تند، بر آنها که به سر خوشی می گذرانند بسیار کوتاه است. اما بر...
 
با زمان قرار زندگی مسالمت آمیز گذاشته ام که نه او مرتبا مرا دنبال کند و نه من از او فرار کنم، سرانجام که به هم خواهیم رسید....
 
هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان....
 
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید میماند، ولی قلبش سیاه میشود....
 
هر چه همی لرزی می‌دان که همان ارزی   زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد....
 
کار کنید تا همه غصه‌ها و پریشانیهای خود را فراموش کنید....
 
برای تربیت اراده بهترین زمان ایام جوانی است....
 
وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر می‌آوردم، حالا می‌خواست اتفاق افتاده باشد یا نه!...
 
هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره‌کرده دست کسی را به گرمی بفشارید....
 
اگر می‌دانستند تا کنون چند بار حرفهای دیگران را بد فهمیده‌اند، هیچکس در جمع اینهمه پر حرفی نمی‌کرد....
 
شکوه دنیوی همچون دایره‌ای است بر سطح آب که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می‌شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می‌‌شود....
 
عشق عینک سبزی است که با آن انسان کاه را یونجه می‌بیند....
 
اگر آدم خوبی با تو بدی کرد،چنان وانمود کن که نفهمیده‌ای. او توجه خواهد کرد و مدت زیادی مدیون تو خواهد بود....
 
دیوانگی بشر آنچنان ضروری است که دیوانه نبودن خود شکل دیگری از دیوانگی است....
 
پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنستکه بعداز هر زمین خوردنی برخیزی....
 
در جهان تنها دو گروه از مردم هستند که هرگز تغییر نمی‌یابند؛ برترین خردمندان و پست‌ترین بی‌خردان....
 
انسان برای پیروزی آفریده شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکست داد....
 
هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته‌ام بیاموزم....
 
بزرگترین درس زندگی اینست‌که گاهی احمق‌ها هم درست می‌گویند....
 
بالاتر از همه چیز این‌است‌که با خودمان صادق باشیم....
 
از خودت تعریف کن و نه بدگویی. اگر از خودت تعریف کنی قبول نمی‌کنند و اگر بدگویی کنی بیش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت....
 
وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد....
 
فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت....
 
دکارتدر بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده زیرا همه فکر می‌کنند به اندازه کافی عاقلند....
 
تولستویبدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند»....
 
مرد ارزشها - آلبرت انیشتینبه جای این که سعی کنید مرد موفقیت باشید، سعی کنید مرد ارزشها باشید....
 
سعدی آنکه هفت اقلیم عالم را نهادهر کسی را آنچه لایق بود داد...
 
امانوئل کانتچنان باش که بتوانی به هر کس بگویی: «مثل من باش»....
 
کانت میگوید بزرگ ترین جستجوی بشر راهی برای انسان شدن است و بس...
 
ناپلئونآن کس که از اول می داند کجا می رود خیلی دور نخواهد رفت....

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

داستان عاشقانه زیبا وغمگین
 
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .
به اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه.
اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست. من جزومو بهش دادم.
بهم گفت:
متشکرم”.
میخوام بهش بگم، میخوام که بدونه، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم.
من عاشقشم.
اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم.
تلفن زنگ زد.
خودش بود .
گریه می کرد.
دوستش قلبش رو شکسته بود.
از من خواست که برم پیشش.
نمیخواست تنها باشه.
من هم اینکار رو کردم.
وقتی کنارش نشسته بودم، تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن۳ بسته چیپس، خواست بره که بخوابه، به من نگاه کرد و گفت:
متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت:
قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .
من با کسی قرار نداشتم.
ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم، درست مثل یه “خواهر و برادر”. ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی، ایستاده بودم، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود.
آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم.
به من گفت:
متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید.
من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره.
میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد، و من اینو میدونستم، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی، با وقار خاص و آروم گفت:
تو بهترین داداشی دنیا هستی، متشکرم.
میخوام بهش بگم، میخوام که بدونه، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم. من عاشقشم.
اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی، صندلی ساقدوش، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد.
با مرد دیگه ای ازدواج کرد.
من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه.
اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم. اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت:
تو اومدی ؟ متشکرم
سالهای خیلی زیادی گذشت.
به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه، دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود:
 تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما …. من خجالتی ام … نمی‌دونم … همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….
ای کاش این کار رو کرده بودم ……………..”
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ده جمله خواندنی حتما بخوانید
 
1 - اگر خداوند عهده دار روزى تو است ،پس چرا غم روزى خود مى خورى ؟
2 - اگر روزى هر كس معين است ،پس چرا اينقدر حرص مى زنى ؟
3 - اگر حساب حق است ،براى چه اين همه مال مى اندوزى ؟
4 - اگر پاداش خدا حق است ، چرا تا اين اندازه بخل مى ورزى ؟
5 - اگر كيفر از آتش دوزخ است ، چرا اين همه مرتكب گناه مى شوى ؟
6 - اگر مرگ حق است ، چرا اينقدر مغرور و مست هستى ؟
7 - اگر همه چيز در محضر خدا است ، براى چه مكر و حيله مى كنى ؟
8 - اگر گذشتن بر پل صراط حق است ، پس به چه چيز مى بالى و چرا به خود مغرورگشته اى ؟
9 - اگر همه چيز به قضا و قدر الهى است ، پس چرا اينقدر اندوهگين مى باشى ؟
10 - اگر دنيا فانى است ، پس دلبستگى به آن براى چيست ؟(امام صادق عليه السلام)
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

کلام عشق (زیباترین مقاله در مورد عشق حتما بخوانید و از دست ندهید)

 عشق

 
عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد معدودی آن را دیده اند .
کلید قلب ، زندگی و روح من ... همه در دستان اوست . او مالک آن است فقط باید کلید را بچرخاند و بگذارد تا با تمامی شور و عشقم او را در بر گیرم
زندگی را بی عشق سپری کن غم بزرگی است . اما این تقریبا برابر است با غمی که زندگی را ترک کنی بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش دارید .
گاهی در جستجوی چیزی هستید که نمی توانید آن را ببینید .
گاهی قلب چیزی را می بیند که چشم ها قادر به دیدن آن نیستند .
عشقی را داشتن و آن را از دست دادن بهتر از این است که هرگز عشقی نداشته باشی .
اگر زمانی که به تو می اندیشم ، تک گلی بود ، می توانستم تا ابد در باغ افکارم قدم بزنم .
در عشق افتادن مردم به گردن قوه ی جاذبه ی زمین نیست .
در تو خود را گم می کنم ، بی تو خود را باز می یابم و دوباره به دنبال گم شدن ...
عشق مانند ساعتی شندی است که با قلب لبریز و با مغز تهی می شود .
هر کدام از ما چون فرشته ای با یک بال است . و تنها زمانی قادر به پرواز خواهیم بود که در آغوش هم باشیم .
عشق عشق است ، از بین نمی رود .
کسانی وارد زندگی ما می شوند و به سرعت بیرون می روند . افرادی برای لحظه ای کوتاه می آیند و جای پایشان بر روی قلب ما باقی خواهد ماند و ما هرگز دیگر آن فرد قبلی نخواهیم بود .
مرد با چشم هایش عاشق می شود و زن با گوش هایش .
عشق ورزیدن ، خود درس زندگی است .
لذت عشق زمانی است که آن را نثار می کنی بیشتر از زمانی است کهن دریافتش می کنی .
طریق دوست داشتنی هر چیز این است که بدانی ممکن است آن را از دست بدهی .
قسمتی از وجود تو در من رشد کرده و ، تو خواهی دید ، تو و من برای همیشه ، هرگز از هم جدا نخواهیم شد .
شاید در مسافت ولی در قلبمان هرگز .
عشق با چشم هایش نمی بیند بلکه با فکرش می بیند از این رو خدای عشق بال زد و تار یکی را ترسیم کرد .
بهتر است منفور باشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطر چیزی که نیستی .
بعضی از انسانها برای بدست آوردن عشق می میرند و بعضی برای از دست دادن آن .
عشق مانند غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شوئد یا به آرامی بمیرد .
عشق مانند غنچه گل سرخ است ، می تواند پر از شکوفه شود یا به آرامی بمیرد .
همانطور که به زیبایی تو خیره شده ام ، با خود می اندیشم ، هرگز فرشته ای را دیده ام که در ارتفاعی چنین پایین پرواز کند .
کلمات دلنشین مانند شانه ی عسل هستند ، روح را حلاوت می بخشند و به جسم سلامتی می دهند .
بیا و بگذار تا صبح از عشق لبریز شویم ، بیا خود را با عشق تسکین دهیم.
چرا تلفظ عباراتی نظیر « خداحافظ » ، « پوزش می خواهم » و « دوستت دارم » چنین راحت است ، اما بیان کردنشان بسیار دشوار ؟
عشق ، اشتیاقی شدید برای شدیدا دوست داشته شدن است .
عشق فرشته ای است در لباس هوس ...
هرگز نمی توانیم کسی را که به او لبخند نزده ایم از ته دل دوست داشته باشیم .
آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی ای است که تنفر به بار می آورد .
هر لحظه ای که صرف عشق ورزیدن نشود ، به هدر می رود .
عشق طریق مخصوص به خود را دارد .
نمی توانم به تو نشان بدهم که دوستت دارم . زمان این را نشان خواهد داد .
ازدواج زمانی کامل می شود که هر دو نفر به این باور برسند که به چیزی بیشتر از شایستگی خود رسیده اند .
اگر چیزی را دوست داری ... بگذار برود اگر به سوی تو بازگشت واقعا می خواهد که مال تو باشد .
عشق واقعی همچون زیارت است . وقتی اتفاق می افتد که بدون برنامه ریزی قبلی طلبیده شود ولی کمیاب است زیرا اکثر مردم برنامه ریزهای ماهری هستند .
اگر بتوانم مانع شکستن یک قلب شوم ، زندگی ام بیهوده نبوده است .
عشق را بشناس تا شادی را بشناسی . بدون عشق ، شادی وجود ندارد .
زیبایی را با چشمانی زیبا بین می توان دید .
دو نیمه ، شانس کمی دارند اما با پیوستن ... بله ، آن ها کامل می شوند ... اما پیوستن دو انسان کامل یعنی زیبایی ، یعنی عشق .
دوری با عشق همان می کند که با با زبانه های آتش ، عشق کم مایه را خاموش می کند و عشق را شعله ور تر .
علاج تمام کجروی ها ، نادانی ها و جنایت ها ... عشق است .
هر چیز زیبا و جذاب خوب نیست ولی هر چیز خوبی ، زیباست .
عشق ترکیبی از یک روح در قالب دو تن است .
تحمل دوری خیلی چیزها برای من آسان است ، اما تحمل دوری تو نه .
عشق ناپخته م یگوید : من تو را دوست دارم زیرا به تو نیاز دارم . عشق پخته می گوید : من به تو نیاز دارم زیرا دوستت دارم .
هر کجا که عشق هست زندگی هست .
جایی که ما به آن عشق می ورزیم خانه است . خانه ای که شاید پاهایمان آن را ترک کند ولی قلبمان هرگز .
توانایی بیان اینکه چقدر کسی را دوست داری عشق است اما اندک
عشق ، هیچ محدودیت و پشیمانی نمی شناسد .
عشق فقط از سه حرف تشکیل شده که معانی بسیاری در پشت این حروف نهفتهاست .
عشق زمانی واقعی است که از قلب انسان برخیزد نه زمانی که بر زبان جاری شود .
تا زمانی که دل شکسته نشوی عشق را نخواهی آموخت .
به ندای قلبت گوش کن ، زیرا از حقیقت آگاه است .
در شب تاریک زندگی به تنهایی قدم می زنم ، تو شمع من هستی ، نور درخشان من !
عشق ورزیدن زمانی است که دیگر هیچ بهانه ای برای تنفر نداشته باشی.
آهنگ ، ترانه ای بدون کلام است و مرگ ، زندگی ای بدون عشق .
اگر واقعا عشق را یافتی ، به آن پرواز بده و رهایش کن . اگر خودش ماندن را انتخاب کرد ، به این معناست که عشق واقعی تو همان است .
عشق غیر قابل پیش بینی است . نمی دانی چه زمانی خواهد آمد .
عشق ، مهار ناشدنی است و همچنین کسی که در دام عشق گرفتار شده .
عشق ، سازی است که نوای دوستی سر می دهد .
اگر بعد از سال ها تو را ملاقات کنم ، چگونه باید به استقبال تو بیایم ؟
بودن یعنی عشق و عشق تو ، یعنی بودن .
فروش عشق حقیقی هرگز آرام نخواهد گرفت .
اگر بخواهید به قضاوت اشخاص بنشینید زمانی برای دوست داشتن انها نخواهید داشت.
امروز تو را بیشتر از دیروز ولی کمتر از فردا دوست دارم.
گر خودت را دوست نداشته باشی چگونه می توانی دیگران رادوست بداری؟
عشق حقیقی انجاست و به دنبال هیچ کسی نیست پس برو و ان را دریاب.
هرچه بیشتر عاشق باشی هم بیشتر ازار می بینی و هم بیشتر لذت می بری.
عشق مانند یک الا کلنگ پر فرازونشیب است.تورابه مسیر دیگر منحرف نخواهد کرد وبا تمام فرازو نشیب هایش به مقصد خواهد رساند.
قلب یک زن اقیانوسی از رازهاست.
با تو بودن مثل قدم زدن در صبحی بسیار روشن است بی گمان شور تعلق به انجا را دارم.
عشق بسیار شبیه یک کرگدن است کوته نظر و عجول. اگر نتواند راهی پیدا کند ان را خواهد ساخت.
وقتی مرد جوانی شکایت می کند که زنی قلب ندارد علامت مطمئنی است که ان زن قلبش را ربوده است.
عشق مانند بیسکویت ترد است که اسان ساخته میشود و اسان میشکند.
می توان در یک ان عاشق شد.رها شدن از عشق است که زمان می طلبد.
عشق یعنی هیچگاه نگویی(پشیمانم).
عشق همچون سنگ ثابت و همیشگی نیست بلکه همچون نان است که هر روز باید از نو ساخته شود.
قبل از عاشق شدن بیاموز چگونه در برف بدوی بدون اینکه ردپایی از خود بر جای بگذاری.
عشق-چگونه چنین کلام کوچکی معنایی چنان بزرگ دارد؟
کسانی که عشقی ورای دنیا دارند نمی توانند از ان جدا باشند. هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق.
وقتی کسی را دوست داری به او بگو فریاد بزن فورا و در همان لحظه بگو وگرنه تو را پشت سر خواهد گذاشت.
معشوق کسی بودن یعنی زندگی برای همیشه در قلب او.
عشق مانند جنگ است اسان شروع می شود و دشوار پایان می پذیرد.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

10 اشتباه بزرگ روز های اول ازدواج
 
زوج‏های جوان شباهت زیادی به دانشجوهای سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول یادگیری خم وچم زندگی مشترك هستند. آنها انسان هستند و دچار اشتباه می‏شوند. اما آگاهی از اشتباهات معمول می‏تواند به شما كمك كند كه مانع بروز آنها شوید.
 
1. به دوران پس از ازدواج فكر نمی‏كنید.
بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج می شوند كه متوجه نمی شوند در گیر چه مسایلی شده اند. شما متاهل شده اید. جشن ازدواج شاید سرگرم كننده باشد اما فقط یك روز است. اكنون شما ناچار هستید با یكدیگر زندگی كنید، با هم كنار بیایید و خانواده خودتان را تشكیل دهید. از برنامه های جشن و بازتاب آن -از تماشای فیلم عروسی تا تجدید خاطرات با دوستان- لذت ببرید ، اما تمام مدت تصویر بزرگتری را در ذهن داشته باشید.
شما به این دلیل با همسر خود ازواج كرده اید كه دوستش داشتید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد كه او را تغییر دهید.
 
2. سعی می‏كنید همسرتان را تغییر دهید.
به احتمال قوی، شما به این دلیل با همسر خود ازدواج كرده اید كه عاشقش بوده اید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد كه او را تغییر دهید. بدون شك، افراد بالغ به طرزی چشمگیر تغییر نمی كنند پس بهترین اطمینان شما این است كه همسر خود را قبول كرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوت هایی كه با دیگران دارد و نه علی رغم آنها، دوست بدارید. تلاش برای عوض كردن همسرتان فقط احساسات او را جریحه دار كرده و زندگی مشترك شما را خراب می كند.
 
3. با خانواه همسرتان رابطه بدی را آغاز می‏كنید.
اگر تا این لحظه به رابطه ی شما لطمه وارد شده، دست به هر كاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود بخشید. اولین نفری باشید كه صلح را برقرار می كند ، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها كسی كه آزرده خاطر می شود همسرتان است كه احساس می كند بین شما گیر افتاده است.
 
4. در مشاجرات اجازه می‏دهید احساسات شما پیروز شوند.
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ كشیدن در حل مشكل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان كمكی نمی كند. گفت و گوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را كنترل كنید ، زندگی تان را به مخاطره می اندازید. پس هر كاری را كه شامل این موارد است – از استراحت در میانه بحث تا طلب كمك به وسیله روش های درمانی – انجام دهید.
زندگی تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست .درخود توانایی پذیرش مشكلات بزرگ تر را داشته باشید.
 
5. از بحث های سنگین اجتناب می‏كنید.
هیچ كس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل كنترل مسایل مالی، راه های ممكن در صورت بچه دار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیش بینی نشده ای مثل مرگ، بحث كند. با این حال اكنون كه متاهل شده اید، چاره ای جز صحبت درباه این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت كنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نا دیده نگیرید. زندگی تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست .درخود توانایی پذیرش مشكلات بزرگ تر را داشته باشید.
 
6. بر سر مسایلی بیهوده دعوا می‏كنید.
هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث می كند – از باز گذاشتن سر خمیر دندان تا آویزان كردن لباس روی دستگیره در- كه در نظر دیگران بی معنی است. بحث های خود را برای مسایل مهم تری نگه دارید. این دلخوری ها را به حال خود بگذارید. به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جوراب های كثیف روی زمین است، باید خودتان را خوش شانس بدانید.
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب كرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می شود كه تصور می كند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت كنید. این برای رابطه سم است.
 
7. حسادت می‏ورزید.
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب كرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می شود كه تصور می كند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت كنید. این برای رابطه سم است.
 
8. مثل دوران تجرد خود رفتار می‏كنید.
اكنون زمان آن رسیده كه بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشكال نداشت كه شما مجرد بوده اید و هیچ كس در منزل منتظر شما نبوده است. به عنوان یك فرد متاهل، انجام بعضی كارها شایسته نیست. شما می دانید درست و غلط چیست. پس كار درست را انجام دهید.
زن یا شوهری كه بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و كسی كه مهر و محبت همسر خود را انكار می كند، هیچ كار مفیدی برای زندگی مشتركشان انجام نمی‏دهد.
 
9.غرور را به زندگی مشترك خود راه می‏دهید.
زن یا شوهری كه بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و كسی كه مهر و محبت همسر خود را انكار می كند، هیچ كار مفیدی برای زندگی مشتركشان انجام نمی‏دهد. او اجازه می دهد غرور و روش های حل مشكلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا كنید و رابطه شما به نتیجه برسد. باید ملایم تر باشید و راهی پیدا كنید كه مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.
 
10. اوقات بسیار كمی را در كنار یكدیگر سپری می‏كنید.
باید مانند یك گل از زندگی مشترك خود مراقبت كنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد كرد. بنابراین، باید برنامه ریزی كنید تا مدت زمان بیشتری را در كنار همسر خود باشید.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀



 لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Image را انتخاب كنید





































گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

اگر دختر خانمی از تمامی امتیازهای ضروری بی‌بهره و تنها پولدار بود، بهتر است به سراغ او نروید، چراکه برخی از این افراد همه چیز را با پول می‌سنجند، حتی ارزش انسان‌ها را.  

مال‌دوست‌ها

 اگر دختر خانمی از تمامی امتیازهای ضروری بی‌بهره و تنها پولدار بود، بهتر است به سراغ او نروید، چراکه برخی از این افراد همه چیز را با پول می‌سنجند، حتی ارزش انسان‌ها را. البته دختران ثروتمندی هم هستند که چنین می‌اندیشند و به سایر ارزش‌های حقیقی زندگی واقفند.

 

 


مدپرست‌ها


این دختران تنها به فکر آخرین مدهای روز هستند و زیبایی را ملاک زندگی می‌دانند و از آنجا که مدام مورد توجه اطرافیان قرار گرفته‌اند، دیگرنیازی نمی‌بینند برای ارتباط با اطرافیان یا بهبود روابط اجتماعی تلاشی کنند. این گروه در مقابل دخترانی قرار دارند که علاوه بر زیبایی صورت، به سایر زینت‌های اخلاقی، اجتماعی و محاسن پسندیده دیگر نیز مزین و آراسته‌‌اند.

وابسته‌ها


 اشتباه نکنید، این موضوع با اهل مشورت بودن فرق دارد و نشانه متکی بودن افراد است. چنین دخترهایی پیش از انجام هر کاری و حتی مسائل جزئی و پیش‌پا افتاده از دیگران کمک می‌خواهند و هرگز حاضر نیستند روی پای خود بایستند.

از خودراضی‌ها


این صفت اخلاقی هم به توضیح نیاز ندارد و کاملا مشخص است. اگر با چنین دختری برخورد کردید، به این امید که او را می‌سازید و تغییر می‌دهید، نباشید! بهتر است طرف از ابتدا خصوصیت‌های اخلاقی مناسبی داشته باشد.

جاه‌‌طلب‌ها


برخی از دختران همیشه به چشم یک رقیب به شما نگاه و خود را با مردان مقایسه می‌کنند. از سوی دیگر می‌خواهند همه چیز تحت کنترل آنها باشد و تنها به دنبال اهداف بلندپروازانه خود در زندگی هستند.

همه‌چیزدان‌ها


این موضوع به معنای هوش و ذکاوت بالای چنین دختر خانمی نیست، بلکه درباره دخترهایی ا‌ست که می‌خواهند مردها را تحت کنترل خود بگیرند و برای او نقش یک معلم و به‌ویژه معلم اخلاق را در همه زمینه‌ها ایفا کنند تا آن مرد را تغییر دهند!

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

بچه های ناسپاس (بیشترمون - بخونید هَمَمون - همینطوریمااااا)

 

مرد رفته گر آرزو داشت برای یکبار هم که شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره کوچکشان باشد و با هم غذا بخورند .
او بیشتر وقت ها دیر به خانه میرسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند .
 هر شب از راه نرسیده به حمام کوچکی که در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق کار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست.

تنها هم سفره او همسرش بود که در جواب چون و چرای مرد رفته گر ، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می کرد
 و همین بود که آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود .

یک شب شانس آورد و یکی از ماشین های شهرداری او را تا نزدیک خانه شان رساند
او با یک جعبه شیرینی و چند تا پاکت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید .
وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یک به بهانه ای با پدر شام نخوردند .

دلش بدجوری شکست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشکی بچه ها از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید :
"چقدر امشب گشنگی کشیدیم ! بدشانسی بابا زود اومد خونه.
 با اون دستاش که از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه . آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره "
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عشق دوم نباشید

عشق دوم ,شکست عشقی
 
 
اگر شما با چاقو دستتان را ببرید و یا اگر به زمین بخورید و سرتان بشکند بعد از مدت یکی دو ماه کاملا بهبود یافته و اثرات آنها هم از بین می روند. اما ضربه های روحی روانی برای بهبودی به مدت زمان بسیار زیادتری نیاز دارند.
شکست عشقی
بنابراین باید بگوییم گروه دیگری که ازدواج با آنان مناسب نیست، افرادی اند که از روابط گذشته خود هنوز التیام نیافته اند. کسانی که در عشق خود شکست خورده اند و یا از پسر یا دختری بی وفایی دیده اند تا مدتها نسبت به جنس مخالف حالت انزجار دارند و نمی توانند احساسات و عواطف خود را به افراد دیگری نشان دهند.
اولین توصیه و پیشنهاد این است که باید مدتی صبر کنید و تا زمانی که هنوز از روابط گذشته التیام نیافته اید در ازدواج با دیگری داخل نشوید.
متاسفانه در اینجا ذکر این نکته نیز لازم است که در بسیاری از موارد افراد بعد از اینکه در یک رابطه با مشکل دچارشده و ضربه روحی شدیدی نیز متحمل شده اند به منظور درمان خود و رهایی از احساس تنهایی، انتخاب شتابزده ی دیگری مرتکب می شوند که معمولا این انتخاب دوم نیز با شکست مواجه می شود زیرا اولابدون مطالعه و تحقیق و خیلی شتابزده صورت می گیرند و ثانیا درد و رنج های ناشی از روابط قبلی به فرد اجازه تحکیم روابط جدید را نمی دهند.
متاسفانه یک ایده و تصور کاملا نادرست در جامعه ما وجود دارد و آن این است که ازدواج را درمان کننده مشکلات روحی و روانی و رفع کننده احساس تنهایی می دانند. بله، ازدواج شور و شعف و شادی‌های زیادی به دنبال دارد، عزت نفس شما را افزایش می دهد و وقتی که همسرتان به شما احترام می گذارد و شما را دوست می دارد شما نیز برای خود ارزش بیشتری قایل می شوید و خود را انسانی دوست داشتنی می دانید؛ اما همه این شرایط وقتی به وجود می آیند که شما قبل از ازدواج از نظر روحی سالم باشید.به عبارت دیگر ازدواج با تمام نکته های مثبت فوق چون شما را با یک تغییر شرایط روبه رو می کند خواه، ناخواه استرس هایی نیز به دنبال دارد حال اگر شما از قبل با مشکلات روحی و روانی درگیر باشید، این استرس ها شدت مشکلات شما را بیشتر خواهند کرد. پس اگر چنانچه در ازدواج قبلی خود شکست خورده اید، راه حل مشکل شما این است که باید صبر کنید تا مدتی بگذرد و به احساس آرامش درونی و پایدار برسید و بعد از آن تصمیم به انتخاب همسر بگیرید در غیر این صورت باز هم در رابطه نامساعد دیگری وارد خواهید شد.
افرادی که در روابط قبلی خود هنوز التیام نیافته اند ویژگی های زیر را دارا خواهند بود.
الف- خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل دارند
به این افراد باید با احتیاط نزدیک شد چون به علت خشم بیش از حد به نامزد قبلی توانایی عشق ورزیدن به شما را نخواهند داشت. و از آن مهم تر اینکه خشم و انزجار قبلی نهایتا بر روی شما منعکس خواهد شد.
نزدیک شدن به این افراد مانند نزدیک شدن به افرادی است که تازه از یک صحنه زد و خورد جسمی بیرون آمده اند، به حدی عصبانی و غیر قابل کنترل هستند که هر رفتاری از خود نشان می دهند. این افراد احتمالا خشم سرکوب شده خود را به هر فردی که بتوانند منتقل می کنند.
ب- هنوز نسبت به همسر قبلی خود احساس گناه می کنند و خود را مقصر می دانند
در اولین روزهای آشنایی با نامزد خود باید نکته مهمی را توجه داشته باشید و آن هم روابط قبلی نامزد شماست. زندگی مشترک به شرطی دوام و استحکام می یابد که در آن شخص ثالثی وجود نداشته باشد. اگر نامزد شما هنوز درگیر روابط با همسر یا نامزد قبلی اش می باشد، بدانید که در روابط خطرناکی وارد شده اید و در آینده با مشکل مواجه خواهید شد.
چنانچه نامزدتان احساس گناه می کند و نسبت به نامزد قبلی خود احساس تاسف دارد، این احساس او حتما با قابلیت و توانایی او در وادادن و تسلیم شدن به رابطه جدیدش تداخل خواهد کرد.
این حالت همچنین «مثلثی » ایجاد خواهد کرد که شما تنها یک رأس آن خواهید بود. حتی اگر نامزدتان هیچگونه تماس مستقیمی نیز با نامزد قبلی خود نداشته باشد، همواره سه نفر در این رابطه وجود خواهند داشت نه دو نفر. چنانچه اگر با کسی آشنا شدید که این توصیف درباره او صدق می کند، تنها هنگامی با او درگیر شوید که به رابطه قبلی خود پایان داده باشد.
در ضمن به او بگویید که هرگاه احساسات خود را در ارتباط با فرد قبلی زندگی خود حل و فصل کرد، به شما فکر کند. در غیر این صورت با نامزد قبلی او در یک رقابت خواهید بود و این محال است که با یک خاطره رقابت کنید و برنده باشید. خصوصاً اگر این خاطره، خاطره ای خوشایند، همدلانه و همفکرانه بوده باشد.
ج- هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی که رابطه قبلی خود دیده است، فراموش نکرده است و یا از ضربه عاطفی که خورده است در شوک روحی به سر می برد
از ازدواج با افرادی که هنوز از ضربه های عاطفی قبلی در شوک روحی به سر می برند خودداری کنید به آنها باید وقت بدهید تا خود را التیام دهند. چون اگر سریعاً در چنین رابطه ای قدم بگذارید، برای خود یک الگو و انگاره منفی انتخاب کرده اید.
علت اصلی اینکه این نوع روابط معمولا با شکست مواجه می شوند این است که نامزدتان شما را از روی فکر و تأمل انتخاب نکرده است، بلکه شتابزده و فقط برای رهایی از احساس تنهایی و نجات از مشکلات روحی، درگیر رابطه با شما شده است. واضح است که چنین رابطه ای خیلی سریع از بین می رود و هیچ نوع امیدی به پایداری آن وجود ندارد. پس قبل از هرگونه آشنایی ابتدا از روابط قبلی فرد سوال کنید.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

جامعه‌شناسان و روانشناسان مختلفی در بررسی ازدواج‌های سالم، ویژگی‌ها و مهارت‌هایی را برای کسانیکه می‌توانند روابطی موفق و رضایت‌‌بخش داشته باشند، مشخص کردند. این افراد:



1. فلسفه‌ای سالم از زندگی با ایدآل‌های مشخص دارند.


2. دوستی، احترام ، عشق بین آنها هر روز بیشتر میشود.


3. علایق و فعالیت‌های مشترک زیادی دارند.


4. از همراهی یکدیگر لذت می برند.


5. اعتمادپذیر هستند و میتوانند اعتماد کنند، صادق و در عین حال موقعیت‌شناس هستند.


6.  به یکدیگر وابسته اند.


7. از موفقیت‌های همدیگر احساس غرور کرده و همدیگر را از ته دل تحسین میکنند.


8. به کار یکدیگر علاقه‌مند بوده و به آن احترام میگذارند.


9. در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت میکنند.


10. سعی میکنند کارهای خسته‌کننده‌ و یکنواختی مثل کارهای خانه را با هم تقسیم کرده و آن را برای هم جذاب کنند.


11. امید و آرزوهایی واقعبینانه مرتبط با اهدافی قابل دستیابی دارند.


12. مسئولیت تصمیمات و رفتارهای خود را میپذیرند.


13. اگر لازمه رسیدن به اهدافشان ادامه تحصیل است، صبورانه ازدواجشان را برای این منظور عقب میندازند.


14. مشکلات را چالش‌هایی می بینند که باید بر آن فائق آیند.


15. قبل از تصمیم‌گیری نهایی برای انتخاب همسر، حداقل سه مورد دیگر را نیز بررسی و به طرق غیرمخرب برهم خوردن روابط را تجربه کرده اند.


16. میتوانند با وضعیت مالی موجود خود زندگی کنند.


17. از ضعف‌های خود مطلع بوده و برای تغییر تلاش موثر نشان میدهند.


18. از انتقاد به طور هوشمندانه‌ای استفاده میکنند اما تعادل را اینطور برقرار میکنند که تحسین‌ها بیشتر از انتقادات باشد.


19. انسان‌هایی «واقعی» هستند.


20. میدانند که روابط رو به رشد به افراد کمک می‌کند به خود مطمئن‌تر شوند.


21. در فعالیت‌های سالم فیزیکی شرکت میکنند--خوب غذا می خورند، ورزش میکنند و به اندازه کافی می خوابند.


22. کمتر از طعنه و کنایه استفاده میکنند، کمتر غر میزنند و شکایت میکنند.


23. از حرف زدن و گوش دادن به هم لذت میبرند، حتی اگر در مورد موضوعاتی باشد که باهم اختلاف‌نظر دارند.


24. عشق‌شان جنون‌آمیز و عجله‌ای نیست (بیش از ۶۰ درصد از طلاق‌های زودهنگام به علت ازدواج عجله‌ای است که در آن زوج بسیار جوان بوده، آشنایی زیادی با هم نداشته و مدت زمان نامزدی کوتاه بوده است).


25. همدل هستند و برای برآوردن نیازهای همدیگر تلاش میکنند.


26. با هم فرار نکرده اند (80 درصد زوج‌هایی که با هم فرار می‌کنند، طلاق می‌گیرند).


27. به همان اندازه که دوست دارند در رابطه دریافت‌کننده باشند، دهنده هستند.


28. از دوران نامزدی خود برای آشنایی کامل و رشد هرچه بیشتر عشقشان استفاده میکنند.


29. به دقت مشکلات و مسائلی که برایشان پیش می‌آید را بررسی میکنند، معایب و مزایای همه انتخاب‌ها را در نظر میگیرند. سعی نمیکنند درمورد مسائل مهم رابطه‌شان، با عجله نتیجه‌گیری کنند.


30. با احترام و محبت ازدواج میکنند نه از روی دلسوزی.


31. خانواده‌های همدیگر را باوجود اشکالاتشان، دوست دارند.


32. در طول دوران نامزدی درمورد مسائل مختلف جنسی بحث میکنند.


33. از شوخی و شوخ‌طبعی به صورتی درست و غیرمخرب استفاده میکنند.


34. از میزان محبت ارائه شده در رابطه‌شان راضی هستند.


35. سعی میکنند خصوصیات اخلاقی که برای همسرشان آزاردهنده است را تغییر داده و اصلاح کنند.


36. سعی نمیکنند بیش از حد به اشتباهات گذشته بپردازند، نگاهشان به آینده است تا چنین مواردی دیگر پیش نیاید.


37. قدرت بخشیدن دارند و از طرف همسرشان نیز بخشوده میشوند.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اسـرار موفقیـت در زنـدگی ...



عمر شما از زمانی شروع می شود كه اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید.

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد كه سر از خاك بیرون آورده باشد.

تنها راهی كه به شكست می انجامد، تلاش نكردن است.

دشوارترین قدم، همان قدم اول است.

امید، درمانی است كه شفا نمی دهد، ولی كمك می كند تا درد را تحمل كنیم.

بجای آنكه به تاریكی لعنت فرستید، یك شمع روشن كنید.

آنچه شما درباره خود فكر می كنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است كه دیگران درباره شما دارند.

همواره بیاد داشته باشید آخرین كلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد.

برای كسی كه آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست.

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است كه شما چیز زیادی از آن نخواسته اید.

در اندیشه آنچه كرده ای مباش، در اندیشه آنچه نكرده ای باش.

امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست.

آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلكه دشواری رسیدن به سهولت است.

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملكرد خود فكر می كنند، نه رفتار و عملكرد شما.

سخت كوشی هرگز كسی را نكشته است، نگرانی از آن است كه انسان را از بین می برد.

اگر همان كاری را انجام دهید كه همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید كه همیشه می گرفتید.

ما زمان را تلف نمی كنیم، زمان است كه ما را تلف می كند.

افراد موفق كارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلكه كارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.

پیش از آنكه پاسخی بدهی با 1 نفر مشورت كن ولی پیش از آنكه تصمیم بگیری با چندنفر مشاوره داشته باش

كار بزرگ وجود ندارد، به شرطی كه آن را به كارهای كوچكتر تقسیم كنیم.

كارتان را آغاز كنید، توانایی انجامش بدنبال می آید.

انسان همان می شود كه اغلب به آن فكر می كند.

آنكه می تواند نسبت به نیكی دیگران ناسپاس باشد، از دروغ گفتن باك ندارد.

هركس، آنچه را كه دلش خواست بگوید، آنچه را كه دلش نمی خواهد می شنود.

اگر هر روز راهت را عوض كنی، هرگز به مقصد اصلی نخواهی رسید.

كسانی كه نمی توانند فرصت كافی برای تفریح بیابند، دیر یا زود وقت خود را صرف معالجه می كنند.

صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، و آن هم در تمام عمر، بیش از یك مرتبه نیست.

وقتی شخصی گمان كرد كه دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده كند.

كسانی كه در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد.

كسی كه در آفتاب زحمت كشیده، حق دارد در سایه استراحت كند.

بهتر است دوباره سئوال كنی، تا اینكه یكبار راه را اشتباه بروی.

هرگاه مشكلی را مطرح می كنید، برای رفع آن هم راه حلی پیشنهاد كنید.

كیفیت جامع یعنی درست انجام دادن همه كارها در همان بار اول.

آنقدر شكست خوردن را تجربه كنید تا راه شكست دادن را بیاموزید.

اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد كه متعلق به گذشته هستید.

خانه ات را برای ترساندن موش، آتش مزن.

خودتان را به زحمت نیندازید كه از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی كنید از خودتان بهتر شوید.

اینجا، كار تمام نشده است، حتی آغاز پایان هم نیست، اما شاید پایان آغاز باشد.

خداوند به هر پرنده‌ای دانه‌ای می‌دهد، ولی آن را داخل لانه‌اش نمی‌اندازد.

تنها راهی كه به شكست می‌انجامد، تلاش نكردن است.

درباره درخت، بر اساس میوه‌اش قضاوت كنید، نه بر اساس برگهایش.

از لجاجت بپرهیزید كه آغازش جهل و پایانش پشیمانی است.

انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند كه خیال می‌كند دیگران را فریب داده است.

كسی كه دوبار از روی یك سنگ بلغزد، شایسته است كه هر دو پایش بشكند.

هركه با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد.

كسی كه به امید شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است.

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت.

اینكه ما گمان می‌كنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است كه برای خود عذری آورده باشیم. 





نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سرگرمی,مطالب خنده دار, طنز خنده دار,
 
 
1- يک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد

 

 

 

۲ـ یک پسر خوب تنها جوکهايي را بيان ميکند که مورد تائيد وزارت 1) ارشاد اسلامي2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعيضات استاني و ... باشد.
۳ـ يه پسر خوب کمتر با اين جمله مواجه ميشود"مشتري گرامي دسترسي شما به اين سايت مقدور نمي باشد"..
۴ـ يه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نميره.
۵ـ يه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نميکنه بزنه تو اتاقش.
۶ـ یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون..
۷ـ يه پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته.
۸ـ يه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه.
۹ـ يه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده.
۱۰ـ يه پسر خوب هيچ وقت پاي تلفن از اين کلمات استفاده نميکنه:"ساعت" چند" "کي مياي" "کجا" "دير نکني يا..
۱۱ـ يه پسر خوب وقتي مياد خونه قرمزي رژ در هيچ نقطه از صورتش مشاهده نميشه.
۱۲ـ يک پسر خوب زماني که کسي ميخواهد از عرض خيابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نميکند.
۱۳ـ يک پسر خوب زماني که يک دختر خانم راننده ميبيند ذوق زده نشده و در صدد عقده اي بازي بر نمي آيد
۱۴ـ يک پسر خوب که ژيان سوار ميشود روي بنز همسايه با سوئيچ ماشين نقاشي نميکشد.
۱۵ـ يک پسر خوب زماني که تصادف ميکند همانند قبائل زامبي وحشي بازي در نمي آورد.
۱۶ـ يک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمايندگي از راهداري و شهرداري خيابانهاي شهر را متر نميکند.
۱۷ـ يک پسر خوب به محض ديدن يک دختر خانم متين با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نميشود.
۱۸ـ يک پسر خوب دکمه هاي پيراهنش را از يک متر زير ناف تا زير چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلي محکم ميکند.
۱۹ـ يک پسر خوب به محض ديدن دختر همسايه رنگش لبوي شده و چشمش را به آسفالت ميدزود.
۲۰ـ يک پسر خوب روزي 10بارهوس بردن نذري به دم در خانه همسايه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نميکند.
 
۲۱ـ يک پسر خوب بيشتر از 5 دقيقه در دستشوئي نميماند .
۲۲ـ يک پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد يساري نخوانده وبراي همسايگان آلودگي صوتي ايجاد نميکند.
۲۳ـ يک پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوي و برزن عرعر عشق نکرده و آبروي خانوادگي خود را نميبرد.
۲۴ـ يک پسر خوب با دوستاني که مشکوک به چت و لا ابالي گري هستند معاشرت نميکند.
۲۵ـ يک پسر خوب به جاي اينکه پول خود را در باشگاه بيليارد و گيم نت و غيره دور بريزد بهتر است حساب آتيه جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگي خود باشد.
۲۶ـ يک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار ميکند و به هر کس که ميرسد نميگويد که بجاي اصغر به او رامتين و آرش و ... بگويند.
۲۷ـ يک پسر خوب در اثر ديدن افراد غرب زده جو گير نشده و لحاف کرسيه قرمز خال خال يشمي را به پيراهن تبديل نکرده و سر زانو خود را جر نميدهد.
۲۸ـ يک پسر خوب تقاضاي وسايل نا مربوطي از قبيل موبايل را از خانواده ندارد.
۲۹ـ يک پسر خوب در صورتي که با نامزد خود بيرون رفت و کسي به خانم متلک گفت فورا با پليس 110 تماس حاصل مي کند.
۳۰ـ يک پسر خوب براي احياي حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکيک مانند خر و الاغ به کار نميبرد.
۳۱ـ يک پسر خوب از معاشرت با دوستان بسيار خودماني که عادت به بيان شوخي هاي نا مربوط از قبيل حراج لفظي عمه و همچين خواهر مادر هستند امتناع ميکند.
۳۲ـ يک پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالي به 12 ماه دهانش بوي تلفن نميدهد.
۳۳ـ یک پسر خوب هر صدايي از قبيل قار و قور شکم اهل خانه را با صداي تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نميپرد.
۳۴ـ يک پسر خوب براي بيرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوي آئينه نايستاده و بزک نميکند.
۳۵ـ يک پسر خوب در جشنهاي فاميلي جو گير نشده و نميرقصد تا ابروي کل خاندان رابر باد دهد.
۳۶ـ يک پسر خوب در مهماني هاي خانوادگي نوشیدني هاي غير مجاز از قبيل ماءالشعير را تنها با رضايت نامه رسمي و کتبي پدر محترم استعمال ميکند.
۳۷ـ يک پسر خوب هر زمان که عشقش کشيد با زير شلواري کردي چين پيليسه دار و يا شرت مامان دوز و رکابي همانند قورباغه به وسط کوچه نميپرد.

۳۸ـ يک پسر خوب تنها براي رضاي خدا و کاهش بار سنگين ترافيک و حمل و نقل درون شهري و برون شهري هر کجا که دختر خانم يا خانمي را در رده سني 15 تا 25 سال ديد سوار کرده و به مقصد مي رساند.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 11 شهريور 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 افـق هایی از زنـدگی که به زیبـایی رویـاهاست


زندگی شما می‌تواند به زیبایی رویاهایتان باشد تا شاید به سرنوشتی که به زندگیتان پیوند خورده هرگز تردید نکنید. فقط باید باور داشته باشید که می‌توانید با انجام کارهایی ساده آرزوهایتان را محقق کنید. در زیر لیستی از کارهایی که می‌توانید برای داشتن یک زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است که پیشنهاد می شود سعی کنید هر روز آنها را به کار بگیرید و از لحظه لحظه ی زندگی خود لذت ببرید ...

سلامتی:

1. آب فراوان بنوشید.
2. مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.
3. از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.
4. با این 3 تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)، Enthusiasm (اشتیاق)، Empathy (همدلی).
5. از ورزش کمک بگیرید.
6. بیشتر بازی کنید.
7. بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.
8. روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9. حداقل 7 ساعت بخوابید.
10. هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.

شخصیت:

11. زندگی خود را با هیچ شخصی مقایسه نکنید، شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.
12. افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.
13. بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
14. خیلی خود را جدی نگیرید.
15. انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.
16. وقتی بیدار هستید بیشتر خیال‌پردازی کنید.
17. حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
18. گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته ی شریک زندگی خود را به او یادآور نشوید چرا که با این کار موجب از دست رفتن آرامش زمان حال خود می شوید.
19. زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید، پس هیچگاه نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.
20. با گذشته ی خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
21. هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.
22. بدانید که زندگی به مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می‌باشند.
23. بیشتر بخندید و لبخند بزنید.
24. مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. بهر حال زمانی هم مخالفت وجود دارد.

جامعه:

25. گه گاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
26. هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.
27. خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.
28. زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.
29. سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.
30. در مورد اینکه دیگران راجع به شما چگونه فکر می‌کنند، افکارتان را آشفته نسازید.
31. زمان بیماری شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستانتان به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.

زندگی:

32. حتی الامکان همیشه کارهای مثبت انجام دهید.
33. از هر چیز بی فایده فاصله بگیرید و از عواملی که زائیده ی زشتی و ناخوشایندیست دوری بجویید.
34. به عشق ایمان داشته باشید چرا که عشق درمانگر هر نابسامانی است.
35. هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است. پس از گذز زمان غفلت نکنید.
36. مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.
37. در بدبیاری ها امید داشته باشید که خوشوقتی ها هم در راهست.
38. همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از هستي تان انرژی بگیرید و از هستی بخشتان شاكر باشيد.
39. بخش عمده ای از درون شما که همان ضمیر شماست شاد است، بنابراین به اینده لبخند بزنید.

آخرین اما نه کم‌اهمیت‌ترین:

40. لطفا این موارد را به هر کسی که دوستش دارید، بفرستید ...




خداوندا دستانم خالی و دلم غرق در آرزوست
یا با قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان
یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن




نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 11 شهريور 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هیچی ارزششو نداره

زن پاشو محکمتر روی گاز فشار داد ، باید خودشو سریع میرسوند...... نه!!!
صدای برخورد ماشین با سپر گلگیر روبرویی....
ماشین کاملا نو بود و چند روز بیشتر نبود که اونو تحویل گرفته بودند.
چطوری باید جریان تصادف و به شوهرش توضیح میداد.... خدایا!!!
باید مدارکش رو حاضر میکرد. در حالی که از یه پاکت قهوه ای رنگ بزرگ مدارکش رو بیرون میکشید، تکه کاغذی از توی اون زمین افتاد. 
روی اون با خطی کلفت و شتاب زده نوشته شده بود:
عزیزم در صورت تصادف یادت باشه، که من تو رو دوست دارم نه ماشین رو!
زن اروم گرفت و با لبخندی از ماشین پیاده شد.
وقتی پیرهنمون با اتو میسوزه ، قشنگترین ظرف کریستالمون میشکنه، دیوارهای خونه خط خطی میشه
یادتون باشه هیچکدوم ارزش شکستن دلی رو نداره!

اعتیاد و رفیق ناباب

یه روز یکی از بچه های دانشگاه زنگ زد بهم گفت برم خونشون براش نرم افزار کد ویژن رو نصب کنم تا بتونه برنامه نویسی روی میکروکنترلر رو شروع کنه.
منم قبول کردم و رفتم خونشون.در رو که باز کرد مادر این دوستمون سلام علیک خیلی گرمی با من کرد و کلی تحویلم گرفت.
نرم افزار رو روی سیستمش نصب کردم و یکی دیگه از نرم افزارهاشم که تاریخ گذشته بود کرک کردم تا مشکلش رفع شه.بهشم گفتم کرک این نرم افزارو برات می ذارم ا
ینجا هر وقت لازم شد دوباره ازش استفاده کن.
موقع رفتن که شد دیدم مادره به دوستم میگه دیگه این پسره رو نیاری خونه ها!!‌ ایندفه اینجا ببینمش زنگ می زنم پلیس بیاد.
منم به روی خودم نیاوردم و از دوستم خداحافظی کردم و اومدم پایین دم در منتظرش وایسادم.
دوستم اومد ,دیدم داره از زور خنده داره زمین رو گاز میزنه.
بهش گفتم: زهر مار.نه به سلام علیک اول نه به خداحافظی آخر.!!!!!!!
دوستم گفت مادرش از پشت در می شنیده که من میگم : "کرک برات گذاشتم" و اونم فکر کرده من مواد فروشم دارم به پسرش کراک می فروشم.خلاصه بنده خدا می خواسته پسرش رو از بند اعتیاد و رفیق ناباب برهاند که نزدیک بود ما در این راستا مورد عنایت قرار بگیریم.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عکـس های منتـخب احسـاسی و رمانتیـک


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

بخوانیم و نخندیم

در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم
شرم خندیدن، به مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز ...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
رخشان بنی اعتماد
/
/
/
/
یک روز یه ترکه
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد،
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،
فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم
/
/
/
/
یه روز یه رشتیه
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد،
برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد
/
/
/
/
یه روز یه لره
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد
/
/
/
/
یه روز یه قزوینی
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و
دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد
/
/
/
/
یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم
این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه
/
/
/
/
آنقدر اين پیام را بفرستيم و
بخوانيم تا عادتهاي قجري در خنديدن به
هموطن( آنكه در ديده ما جا دارد ) در ما بميرد
و با هم يكي باشيم
مثل هميشه،
مثل زمانهاي سختي و مثل زمانهاي جشن و افتخار.

 

نشانه یک جامعه مرده

استاد مرتضی مطهری در کتاب حق و باطل جملاتی به این مضمون نوشته اند :

از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که :
چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمی زند...
اما وقتی قطار به راه افتاد سنگباران می شود...

این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم دیدم این‏ قانون 
کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی 
تا وقتی که ساکن‏ است مورد احترام است.
تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است 
اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت 
نه تنها کسی کمکش نمی‏ کند، 
بلکه‏ سنگ است که بطرف او پرتاب می‏شود 
و این نشانه یک جامعه مرده است 
ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که :
متکلم هستند نه‏ ساکت، متحرکند نه ساکن، باخبرترند نه بی‏خبرتر.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

قاضی و غاز

يك روز مردي فقير از سر ناچاري تصميم گرفت تا غازي كه در خانه داشت را بردارد و بفروشد
مرد غاز را برداشت و بيرون شد كه ناگهان از در نيمه باز همسايه مرد غريبه اي را ديد كه
در حال لهو و لعب با زن همسايه است، مرد با خود انديشيد و فكري كرد سپس ناگهان وارد خانه همسايه شد
و با خشم رو به مرد كرد و گفت "اهاي با زن نامحرم و غريبه به چه كاري مشغولي؟
ميخواهي تا فرياد براورم تا حكم شرع را شارع بر تو جاري كند."
مرد غريبه به دامن مرد افتاد و با عجز و ناله از او خواست تا از او در گذرد ... مرد فقير دستي به ريش كشيد و گفت
تنها در صورتي از تو خواهم گذشت كه غاز من را به 20 سكه بخري.
مرد دست در جيب كرد و بيست سكه داد مرد فقير گفت حالا در صورتي داد نمي زنم كه غاز را به من 1 سكه بفروشي،
مرد نگون بخت هم قبول كرد و اينكار انقدر ادامه پيدا كرد كه مرد فقير تمامي سكه هاي انفرد را گرفت
و همراه با غاز به خانه برگشت.
 وقتي ماجرا را با خوشحالي براي همسرش بازگو كرد همسرش به او گفت كه بهترست به نزد حاكم شرع رفته
و داستان را براي او تعريف كند و از وي بپرسد كه آيا اين پول حرام است يا حلال؟
مرد نيز به گفته همسر وفا كرد و به در خانه حاكم شرع رفت و در زد و چون شارع در را باز كرد گفت
"يا قاضي القضات ما غازي داشتيم در خانه...." كه شارع حرف او را قطع كرد و گفت "تو ما دیوانه کردی با ان غازت" !!!!!.

امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه

استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند
و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد
اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدین ترتیب مطرح کند
حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید، در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود
و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید
محاسبه مقاومت جدید هوا در مقابل قطار؟
تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟
آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟
حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود
و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد
که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند
و طبق معمول سئوال اولی را میپرسد شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند
و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
این دانشجوی خبره میگوید؛ من کتم را در میارم
پروفسور اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه
دانشجو میگه خوب ژاکتم را هم در میارم
هوای کوپه مثل حمام سونا داغه
دانشجو میگه اصلا ً لخت مادر زاد میشم
پروفسور گوشزد میکند که دو آفریقائی نکره و نانجیب در کوپه هستند و منتظرند تا شما لخت شی
دانشجو به آرامی میگوید میدانید آقای پروفسور، این دهمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم
و اگرقطار مملو از آفریقائیهای شهوتران باشد، من آن پنجره لامصب را باز نمیکنم.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

در مقابل چـــــی ، مثل چــــی باش

 

در مقابل چی مثل چی باش yasgroup.ir  در مقابل چـــــی ، مثل چــــی باش

 

 

در مقابل کار های روزمره، مثل ساعت دقیق و منظم باش .

در مقابل حوادث و خبر های بد چون باد سریع بگذر.

در مقابل بزرگتر ها چون بید همیشه سر به زیر باش .

در مقابل مشکلات و سختی ها چون سنگ خارا قوی و غیر شکننده باش.

در مقابل سخنان درشت و ناراحت کننده چون پنبه نرم باش.

در مقابل عواملی که نمی توانی آنها را تغیربدهی چون موم انعطاف پذیر باش.

در مقابل بخشش همچو خورشید سخاوتمندانه و بی توقع به همه بتاب.

در مقابل ضعف نفس مانند شناگری ناشی آنقدر خود را به آب بزن تا روزی شناگری ماهر شوی.

در مقابل تملق و چاپلوسی مانند ناشنوایان باش که نه می شنوند و نه عکس العمل نشان می دهند.

در مقابل جاه و مقام چون عقابی باش که هر چقدر بالا می رود کوچک و کوچکتر می شود.

در مقابل پشتکار همچون مورچه ای باش که باری را که ده ها برابر خود وزن دارد بر دوش دارد و از یک سربالایی ده ها بار بالا رفته پایین می افتد ولی همچنان ادامه می دهد.

در مقابل نا امیدی همیشه بزرگانی از تاریخ را به یادآور که با وجود معلولیت ها و محرومیت ها نامشان برای همیشه در تاریخ ماندگار است.

در مقابل غرور همیشه انسان هایی را به یاد آور که یک شبه از همه چیز به هیچ رسیده اند.

در مقابله زیاده خواهی همیشه بادکنک را به یادآور که تنها می تواند مقدار معینی باد را تحمل کند ، در غیر این صورت می ترکد و نابود می شود.

در مقابل وسوسه های شیطانی همچون کرو لال دیوانه ای شو که نه می شنود و نه می بیند و نه احساسی دارد.

در مقابل الفاظی مانند شانس و بخت و اقبال مانند بی سوادی شو که یک کتاب پر از این کلمات را روبه رویش قرار داده باشند.

در مقابل ترس باتلاقی را به یاد آور که هر چه بگذرد بیشتر در آن فرو می روی.

در مقابل دشمن به طرزی عمل کن که عکس العمل او با دوستت فرق چندانی نداشته باشد.

در مقابل ارتکاب به گناه چنان فرض کن که برای رسیدن به آن باید از یک دیوار بتونی با دست خالی بگذری.

در مقابل دشمن دوست نما همچون قطب های همنام دو آهن ربا عمل کن.

در مقام دوست چنان باش که هیچگاه پشت سرش حرفی نزنی که اگر روزی مجبور شدی روبه رویش بگویی شرمنده شوی.

در مقابل شکست مانند ماهی باش که در خلاف جهت جریان رود ، خستگی ناپذیر ساعت ها و روز ها شنا می کند.

و بالاخره

در مقابل عشـق

همچون شاعران بزرگ با احساس و آماده پاسخگویی باش.

 

 

 

کلمه ها ، احساس ها و اندیشه ها

 

کلمه ها بر احساس ها و اندیشه ها تأثیر می گذارند ،

احساس ها بر افکار و کلمه ها مؤثرند ،

اندیشه ها بر کلمه ها و احساس ها تأثیر می گذارند !

 

 

بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم ،

نگوییم : ببخشید که مزاحمتان شدم !

 

بگوییم : در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود ،

نگوییم : گرفتارم !

 

بگوییم : راست می گویی ؟

نگوییم : دروغ نگو !

 

بگوییم : خدایا سلامتی بده،

نگوییم : خدا بد نده !

 

بگوییم : هدیه برای شما ،

نگوییم : قابل ندارد !

 

بگوییم : با تجربه شده ،

نگوییم : شکست خورده !

 

بگوییم: قشنگ نیست ،

نگوییم : زشت است !

 

بگوییم: خوب هستم ،

نگوییم: بد نیستم !

 

 

بگوییم : مناسب من نیست ،

نگوییم : به درد من نمی خورد !

 

بگوییم : با این کار چه لذتی می بری؟

نگوییم : چرا اذیت می کنی؟

 

بگوییم : شاد و پر انرژی باشید ،

نگوییم : خسته نباشید !

 

بگوییم: من ،

نگوییم: اینجانب !

 

بگوییم: دوست ندارم ،

نگوییم: متنفرم !

 

بگوییم: آسان نیست ،

نگوییم: دشوار است !

 

بگوییم : بفرمایید ،

نگوییم : در خدمت هستم !

 

بگوییم : خیلی راحت نبود ،

نگوییم : جانم به لبم رسید !

 

بگوییم : مسئله را خودم حل می کنم ،

نگوییم : مسئله ربطی به تو ندارد !

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نگرانی

love yasgroup.ir  نگرانی

 

 

آســـــمون مـن و تــو یـــه مـــدّته ســیا شده

گـــفتن دوسِت دارم کـــم شــده،‌ کیمیا شده

 

اون غروری که گذاشته بودیمش یه جای دِنج

اومــده بــاز تــوی قلب مـن و تــو خـــدا شده

 

رنـگ و رو رفـته شـده خـدافظی حتی سلام

تــو عزیزم،‌ پرکشیده اون به‌جاش شما شده

 

اون حسادتا کـه اوّل طعم عاشقی رو داشت

حـــالا انگـــار ارزشش قــــدِّ یـــه ادعـــا شده

 

اون دسـا کـه داده بودیم توی رویـامون به هم

تــــقصیر کــیه نــــمیدونم، ‌ولـــی رهـــا شده

 

مـــا قــــرار نـــبود مثِ بــقیه زنـــدگی کـــنیم

چــــرا حــرفامون مثِ تــــــموم آدمــــــا شـده

 

گنبد عشق مــن و تـــو ضـــریحاش طلایی بود

طـــلاها ریـــخته و جــنس گــــنبدا بــــلا شده

 

نکـــنه خــــدا نکـــــرده دل تـــو چه جــور بگـم

کسـی رو یـه جـــــایی دیـده یعنی مبتلا شده

 

مــا رو چشممون زدن، ‌مـا که با هم بد نبودیم

مــا چه تقصیری داریــم کــه قحطی وفـا شده

 

کسی کـه مـراقبِ عــاشقیمون بود همه وقت

حــالا بــه شکسـتن عــهدا بـــی اعــتنا شـده

 

مـن یــه مـــدّته تـــحمل مــی کنم غـصّه‌ها رو

به‌خودم می‌گم شایدراس‌راسی اشتباه شده

 

امّـــا نـــه، دیــــدم کــه عشــق روزای اوّلمـون

رنـگ عــــادتِ بــــــدِ روزا و هـــــــفته‌ها شــده

 

دل مــن دسـتاشو بــرده آســمون اون ور مــاه

چشـــــامم خــــونه امــــنِ ابـــرای دعـــا شده

 

امّا کاش اون‌کسی که دیروز می‌گفت مالِ منه

خــــیلی راحت بگــه کــه دیگــه ازم جدا شده

 

زمونه

 

Asheghaneh yasgroup.ir  زمونه

 

 

چشمش‌افتاد به‌من‌و همونی‌که می‌دونی شد

بـــذار راحـــتت کـــنم یـعنی دلـم دیـوونه شد

 

دلِ من کـه عــمری رفـته بـود سراغ زندگیش

بــه بـــیابون زد و دنـــبال چشــاش روونه شد

 

اون تــا دیـــد دیـوونشم دیگــه بهم نگـا نکــرد

عـــاشقیم بـرای رفـتنش، واسش بهونه شد

 

گـــفتم ایـن تـیر نگــاتو،‌ تـوی قـلب مــن نــزن

دیگه قـلب مـن واسـه تـیرای اون نشونه شد

 

روزا تـــو خـــــــــیابونا آواره نگـــــــاش شــدم

شــــبا هـــم بـیابونا واسـه غـریبیم خونه شد

 

دیگه مطمئن شد اون که مـن‌گرفتارش شدم

عشق مـن از اونـایی کـه تـا ابد می مونه شد

 

یـه شب امّـا واسه همیشه رفت یه جـای‌دور

چون نگفت کجا می ره، بـاز تقصیر زمـونه شد

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ماه من غصه نخور

 

mah yasgroup.ir  ماه من غصه نخور

 

 

مـــاه مـن غــصه نـخور زنـدگی جــذر و ‌مـد داره

دنــــیامـون یـــه عـــــالمه، آدم خــوب و بـد داره

 

ماهِ‌ُ من غصه نخور همه کـه دشـمن نمی شن

هــــمه کـه پــــر ترک مــث تـو و مــن نمی شن

 

مــاه مــن غــصه نـخور مــــثل مــــاها فـــــراوونه

خیلی کم پیدا می‌شه کسـی رو حرفش بمونه

 

مــاه مـن غــصه نـخور، گــــریه پــــــــناه آدماس

تـــر و تــــازه مـوندن گـل،‌ مال اشک شـبنماس

 

مــاه مـن غـصه نخور، زندگی خوب داره‌و زشت

خـــدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت

 

مـــاه مـن غـصه نـخور، پــنجره‌مون بــازه هــنوز

بـــاغـچه‌مون غــرق گـلای عــاشق نــازه هــنوز

 

ماه من غـصه نخور،باز داره فصل سیب می‌شه

می‌دونم گــاهی آدم،‌ تو وطـنش غریب می‌شه

 

مــاه مـن غـصه نـخور،‌ مـــاها کــه تب نمی‌کنن

مــاها کـــــه از آدمـــــــا کــمک طـــلب نمی‌کنن

 

مــاه مـن غـصه نـخور،‌ شــمدونـــیا صــورتی ان

دلایــی کــه بشـکنن چون عـاشقن قـیمتی ان

 

ماه من غصه نخور، سبک می‌شی بـارون بیاد

تــوی عــاشقی بــاید نترســید از کـــم و زیــــاد

 

مـاه مـن غـصه نـخور، خـــاطره‌ هـــامون کودکن

تــوی ایـن قـــــصه دلا یـه وقـــــتایی عـروســکن

 

مــاه مــن غـصه نـخور،‌ بـازی زمین خوردن داره

کــــار دنـــــــیا هــــمینه،‌ تـــــولد و مــــردن داره

 

مــاه مـن غـصه نـخور، تــاب بـــازی افتادن داره

زنـــدگی شــکستن و دوبــــاره دل دادن داره

 

مــاه مـن غـصه نـخور، گــــلا مـــیان عــیادتت

بـــه نــتیجه مـــی‌رسه آخــــــر یـه روز عــبادتت

 

مـاه مـن غـصه نـخور، خــیلیا تـــنهان مـث تـــو

خــیلیا بـا زخـمای عـاشـقی آشنان، مـث تـــو

 

مـاه مـن غـصه نـخور، زنــدگی بی‌غم نمی‌شه

اونی کـه غـــصه نداشــته بـاشـه، آدم نمی‌شه

 

مـاه مـن غـصه نخور، حـــــافظ واست وا می‌کنم

شـــعراشـو می‌خـونـم و تــــو رو مـــداوا می‌کنم

 

مـاه مـن غـصه نـخور، دنــــــــیا رو بسپار به خدا

هـــردومون دعـــــا کنیم، تــو هم جـدا، منم جدا

 

تا کی ؟؟؟

 

love www.yasgroup.ir  تا کی ؟؟؟

 

 

من تا کــی بــاید بشــینم پای قــولای طلائیت

می دونی چــقد گذشـــته از زمون آشـــنائیت

 

مــا تـــاکِی بـاید بخونیم واسه همدیگه لالایی

کِی مـــیان از ســفرِ دور، روزای خیلی طلایی

 

من تــــا کِی باید نخوابم حتی با ستاره چیدن

انـــگار از مــــا خــیلی دوره، قصّـه بهم رسیدن

 

آخرین‌وعده‌تو، دیشب، روی‌طاقچمون گذاشتم

امّـــــا راســـتش اشـــتیاقِ روزِ اوّلـو نداشـــتم

 

اوّلین قولت یادت هست که می ریم کنار دریا

می خـــورن حســـرتمونو هـمه مـــردمِ دنــــیا

 

یادته‌اون‌روز‌می‌گفتی‌می‌شینیم‌باهم تو قایق

اِنقَدَردوسم‌داری که‌هی بهم می‌گی شقایق

 

یادته می‌گفتی با هم شبا می ریم زیر بارون

اِنقَد عاشق که تموم شه قصّه لیلی‌و مجنون

 

یادته روزای اوّل، دنـیا رو واسم می خواستی

می‌شه‌تویادت‌نباشه، جونِ‌من‌یادته راستی؟

 

وعده‌هات روزای اوّل مــنو برد اون‌ور خورشید

من‌شدم‌اون‌دختری‌که‌واسه‌تو ‌ستاره می‌چید

 

تو شدی اون که با اسبش اومد از اون وَر ابرا

من‌شدم تشنه‌تشنه، یه‌تابستون‌توی صـحرا

 

گفته بـودی آسمونو میاری می دی به دستم

گفته‌بودی‌که‌پشیمون‌نمی‌شم‌واست‌نشستم

 

گفته بودی با نوازش می زنی موهـامو شونه

گفتی عاشــقی اینه که بگــیرم واسـت بهونه

 

یادته می گفتی تنها، قدرمو خودت می دونی

گفتی که منم نباشم، تو سر‌قولت می مونی

 

گفتی که باید تموم‌شه خیلی زود درد جدایی

گفتی دیوونمی امّــا راس بگو حالا کــــجائی؟

 

تــو که عاشقم نبودی وعده‌هـــا رو چرا دادی؟

تقصیر منه که داشتم به چشات چه اعتمادی

 

پنجره بـــازه و امشب آســمونم بی ستاره‌س

خیلی‌دوست‌داره‌بباره‌چش به راه یه اشاره‌س

 

آســــمون بــــاید بــــــیادو بشــینه مث یه داور

حق‌بده‌ به‌اون کسی‌که اشتباهاش بوده کمتر

 

تویی که دوسـم نداشتی چرا اومدی سراغم؟

چرا نگذاشتی همونجور بسوزه بی‌تو چراغم؟

 

اون‌که‌مابهش‌می‌گیم‌عشق، عزیزم‌نداره‌ریــشه

اونی‌روکه‌من‌می‌خواستم‌گم‌شده‌واسه‌همیشه

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 28 مرداد 1391برچسب:,

׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ببخشـــــید

 

paiiiz yasgroup.ir  ببخشـــــید

 

 

به تـــــو اون شـــب یه حـــرف اتــــــفاقی

زدم بـــــــــازم شکســـت برگ اقـــــــاقی

 

شـــــاید روح ودلِ تـــــــــو مثـــــل بــــرگن

شـــــاید حـــرفـــای مـــن گاهــی تـگرگن

 

اگــــه بــــــــرگا بـــــــــرنـــجن از تگـــــرگا

تـــــو بـــاغـــــــا زود میـــاد پاییــز مـــــرگا

 

نـــوشــتی نـــــــــامـــه تـــــــــو آخــــرینه

نــمی خواد چشـــمِ تــــو مــــن رو ببینه

 

نـــوشــتی اون روزای خــــوب گـذشــتن

نـــوشــتی رفتـــن امّـــــــا بـــــرنگشــتن

 

زدی رو عــــاشــــقیمون مـــــهر بــــاطل

ولـــــی حــافظ میـــگه افـــتاده مشـــکل

 

حـــالا من می نویســم بـــه تــو ساقی

بـــــه تــــو ای رنـــگ بـــرگـــای اقـــاقی

 

تـــــــمام آدمـــــــــا کــــه رنـــــگارنــــگن

چــه زشــتن چــه بــدند و چــه قشنگن

 

اگـــــه دنــــــــــیا رو هــــم پیشـم بیارن

بــــگن جــــز مــن کسـی رودوس ندارن

 

اگــــه هــرچـــی ســتاره هــس بچینن

منـــو هــرجـــوری که خواســــتم ببینن

 

بـــه جــای خــواستن چند روزی فرصت

بـــه جــای گـــفتن پــاسـخ بــه دعــوت

 

مــی شینم پـــــای حــــرفــای طلائیت

هـــمون حــــــــرفــــای روز آشــنائـــیت

 

هـــمون حــرفـــا که قفـلا رو شکستن

مـث شـــبنم رو قــــلب مــن نشستن

 

کسی رو که شبی بوســـــیده باشی

مــــگه می شه ازش رنـــجیده باشی

 

تــــــو تنــــــها انتـــــــخاب عــــاشقونه

بـــــــــرای زنــــــدگی تنــــــها بــــهونه

 

صـــدات رنـــگ شـــقایق رنگ بـــارون

فقط می‌رنجی از مــــن خیــلی آسون

 

مـــجازات دل مــــن دســت رد نیــس

آخــــه بــــودن با گلـــها رو بـلد نیــس

 

بــــگو بـــازم می‌شی مــثل همیشه

نــــگو سـخته،‌ نــــگو دیـــگه نمیشـه

 

بـــــکش خـــط روی متـــن زردنــامـــه

بـــــذار بــازم بــــدیـم راهـــــو ادامـــه

 

نــــگاتـــــــو بــه همـه دنــــیا نمی‌دم

تــــو دنــــیا هم نـــگاتو جـــا نمی دم

 

قســــــم به هرچی بـــارون شــدیده

بـــه هـــرچــی بـی پـــناه و نــاامـیده

 

تــــو کــه قـلبت مـــث بــــرفـا سفیده

نــــــرنــج از مـــن آخـــه از تــو بــعیده

 

نــوشتن همچی کار سـاده‌ای نیــس

دلــــم امّــــــــا دل آمـــــاده ای نیــس

 

خــــلاصه تـــا زمــونی که تو هستی

نمی‌دم دســـتمو هـــرگـز به دستی

 

دیــگه اشکام توی چشمم درخشید

دُوسِت دارم نرنج از من ببخشـــــــید

 

مــــــــــرور

 

yasgroup.ir 1 مــــــــــرور

 

 

فـــرصت خـوبیه شب،‌ کـه بشینیم دعــا کــنیم

نـــــــیازا و نــــــــذرای نـــــــداده رو ادا کـــــنیم

 

هــــرچـی کـردیم و نکـردیم بنویسیمش یه جا

سه چهار روز دیگــه، یـه بـــار بهش نگـا کـنیم

 

دلامــــــون بــدجــور اسـیرِ عـصر آهـنی شــدن

واســه زخــم ایــن غــریبی طلب شــفا کــنیم

 

آخه کی فکرش و می‌کرد مائی که باهم بودیم

تــو روزای بی کسی دست همو رهــــا کــنیم

 

غــصّه‌های خــــیلیا ســـر می‌کشه به آسمون

دو ســه تــا درد و که شـــاید بـتونیم دوا کـنیم

 

مـا از اون دو بیتِ سعدی که بلد بودیم یه عمر

چی می دونیم به جـز ایـنکه کمی ادّعــا کنیم

 

مــــهربونی هـــــمیشه نــمی مونه، امــــــانته

نکــــــنه تـــو حــفظ ایــن امــــانتا خـــطا کــنیم

 

پــــائیز از راه برسه غـنچه‌ها سردشون میشه

گلدونا رو دیــگه کم کم تــو خــونه صــدا کــنیم

 

چی بودیم، چی کردیم و فـردا چی باید بکنیم

فکــــــری‌ام بــــرای جـــبران گــذشته ها کـنیم

 

بـــدی‌ها رو بســپریم دست فـرامـوشی و بعد

مثِ یـه قـاضی خوب، خـــوبیا رو جــــدا کــنیم

 

بـــذاریـــم هــمه شـبا خـــواب شقایق بـبینن

هـــمه ایــن کــارا رو بــاید مــن و شـما کــنیم

 

دنیامون میشه بهشت‌و ما همه فرشته‌ایم

اگــه بــه تــــمام این قــافیه ها، وفـــا کنیم

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نمیدانم چرا ….

eshgh yasgroup.ir  نمیدانم چرا ....

 

 

نمی دانم چرا وقتی تو را میبینم قلبم بیقراری میکند؟

نمی دانم چرا وقتی صدایت رو می شنوم آشفته و سرمست می شوم؟

نمی دانم چرا نگاه تو، نگاه ملکوتی تو مرا خراب و پریشان می کند؟

نمی دانم چرا وقتی تو خاموش هستی، حملگی اصواب برای من نامفهوم می شوند؟

نمی دانم چرا تنها به امید دیدار تو، از خلوتکده خویش بیرون می شوم؟

راستی چرا جز نام تو چیزی بر لب ندارم؟!!!

چرا دلم می خواهد همیشه با تو باشم؟!

چرا وقتی چشمانم را فرو می بندم جز صورت پریده رنگ تو، آن چهره زیبا و شوق انگیز که معلوم نیست برای چه و به چه ترتیب مطلع آرزوهای من گشته است، چیزی نمی بینم؟!

چند روزی است که به زندگانی تازه و اسرارآمیزی قدم گذارده ام به یک زندگانی عجیبی که تارو پودش را آرزوهای درهم و نامفهوم، اضطرابات و هیجانات بیمورد، غم ها و شادیهای متراکم و بیدلیل و بیم و امیدهای کودکانه و پرحلاوت، سازمان داده اند.

مثل اینست که چیزی را گم کرده ام و همیشه منتظر چیزی هستم که خودم هم نمی دانم چیست؟

بلا اراده آه میکشم! شبها بیخود به ماه نگاه میکنم! …

ساعتهای متمادی کنار گلها می نشینم!…

دلم می خواهد کاغذها را سیاه کنم!

هم خوشحالم و هم بدحال!

هم راضی هستم و هم ناراضی!

همه چیز عوض شده!…

اصلا" بکلی آدم دیگری شده ام.

یواش یواش اختیار خودم هم از دستم دررفته است!

اگر هفته ای صدای تو را نشنوم با همه سرجنگ پیدا می کنم.

بهیچ قیمت نمی توانم بفهمم که چرا اینجور شده ام!

هرچه فکر میکنم عقلم بجائی نمی رسد!

می گویند عشق هم شیرین است و هم تلخ،‌

هم زنده می کند و هم می کشد،

هم آرامش می بخشد و هم ملتهب می کند.

لابد آنچه در این چند روزه زندگی مرا از تعادل و توازون همیشگی خودش خارج ساخته است همین عروس زیبای آفرینش است.

بنده که اینجور تصور می کنم. شما چطور؟!

 

 

 

یادتان باشد!

 

yasgroup.ir yadetan bashad یادتان باشد!

 

 

میخواستم شادمانتان کنم!

همیشه به روی رفتارتان خندیدم!

در تمامِ عکسهای یادگاری لبخند زدم!

اما چه کنم که شعر،

حقیقتِ تلخی بود!

حقیقتِ‌تلخِ‌ تزلزلِ بغض

و تحمل حزن!

نه جایی برای ته مانده تبسم های من داشت،

نه مجالی برای رویشِ شادی!

من می دانستم که هر حرفی حرف می آورد!

می دانستم که فریاد را نمی شود زمزمه کرد!

حالا سرم را بالا می گیرم و از کنارِ سایه ام می گذرم!

حالا در همین اتاقِ‌دربسته،

برصندلی کوچکم می ایستم

و رو به دیوارها فریاد می زنم:

من شاعرم!

و این دروغ دلنشینی ست!

که به قدرِ اَرزَنی هم شاعر نبوده ام!

حالا به هر عابری که در خیابان از کنارم گذشت

کتابی می دهم!

می دانم که دیوانه ام می خوانند!

می دانم که به خطوطِ دَرهمِ خوابهایم می خندند!

می دانم که کسی مدالی بر سینه ام نخواهد زد!

اما یادتان باشد!

فردا در باره‌‌‌ی همین دلبستگی‌های ساده

قضاوت خواهید کرد!

یادتان باشد!

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
eshgh yasgroup.ir  نمیدانم چرا ....

 
 
دوباره به آفتاب سلامی دوباره دادم!
 
سلام می کنم به باد،
به بادبادک و بوسه،
به سکوت و سوال
و به گلدانی،
که خوابِ گلِ همیشه بهار میبیند!
سلام می کنم به چراغ،
به «چرا» های کودکی،
به چالهای مهربان گونه تو!
سلام می کنم به پائیز پسینِ پروانه،
به مسیرِ مدرسه
به بالشِ نمناک،
به نامه های نرسیده!
سلام می کنم به تصویرِ زنی نی زن،
به نی زنی تنها،
به آفتاب و آرزوی آمدنت!
سلام می کنم به کوچه، به کلمه،
به چلچله های بی چهچه،
به همین سَر به هوایی ساده!
سلام می کنم به بی صبری،
به بغض، به باران،
به بیمِ باز نیامدنِ نگاهِ تو ...
باورکن من به یک پاسخ کوتاه،
به یک سلام سَرسَری راضیم!
آخر چرا سکوت کرده ای؟!!

 

قول می دهم !

 

yasgroup.ir ghol قول می دهم !

 

 

به نقطه‌ای نامعلوم که خیره می شوی،

تمامِ ستاره های آسمان

برسرم شهاب می شوند!

بیا لحظه ای به طعمِ شیرِ مادرانمان بیندیشیم!

به سَر به راهی سایه های همسایه!

به کوچ کبوتر،

به فشفشه های خاموش،

به وَنگ ونگِ نخست و بَنگ بنگِ آخرین...

هر دو سوی چوبِ زندگی خیسِ گریه است!

فرقی میان زادنِ نوزاد و پاره کردنِ پیله و رسیدن سیبها نیست!

کَسی صدای پروانه ها را نمی شنود،

وقتی با سوزنِ تَه گِرد

به صلیبشان می کشند!

کسی گریه درخت را

به وقتِ چیدنِ سیبهایش نمی بیند!

ولی یک روز،

یک روزِ خدا

چشمها بیدار و گوشها شنوا می شوند،

هیچ دستی برای شکار پروانه ها تور نمی بافد،

سیبهای رسیده از درخت می افتند

و تو دیگر،

به آن نقطه تارِ نامعلوم،

خیره نمی شوی!

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

download fetr yasgroup.ir  دانلود مداحی + آهنگ + دعای قنوت + دعای امام سجاد برای عید فطر

 

 

 

دانلود قسمت اول مداحی

دانلود قسمت دوم مداحی

دانلود قسمت سوم مداحی

دانلود قسمت چهارم مداحی

دانلود قسمت پنجم مداحی

دانلود قسمت ششم مداحی

دانلود قسمت هفتم مداحی

دانلود قسمت هشتم مداحی

دانلود قسمت نهم مداحی

 

border yasgroup.ir  دانلود مداحی + آهنگ + دعای قنوت + دعای امام سجاد برای عید فطر

 

آواز «آیه های مهربونی» با صدای احمد نعمت الله زاده

سرود آمده گه وصل ولقا به مناسبت عید فطر با صدای عبدالحسینی

“بهار عید” هم خوانی گروه محراب به مناسبت عید فطر

آهنگ «ای فرشته ها بیایید مهمان ما شوید» با صدای مسعود کهریزی

آهنگ زیبای رستاخیز با صدای علیرضا عصار

آهنگ زیبای «عید فطر» با صدای جواد یادگاری به زبان عربی

آهنگ زیبای «عید آمد» با صدای محمد عبدالحسینی

آهنگ «عید روزه» به مناسبت عید فطر با صدای محمد گلریز

آهنگ “بوی عید” با صدای علی لهراسبی از آلبوم: کاکشن

آهنگ “عید مبارک” از آلبوم امت من با صدای سامی یوسف

 

border yasgroup.ir  دانلود مداحی + آهنگ + دعای قنوت + دعای امام سجاد برای عید فطر

 

دانلود دعای بسیار زیبا و دلنشین امام سجاد علیه السلام در عید فطر، بصورت صوتی.

این دعا دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه میباشد و میتوانید با صدای آقای علوی به این دعا گوش فرا دهید.

 

دانلود دعای امام سجاد در عید فطر

 

border yasgroup.ir  دانلود مداحی + آهنگ + دعای قنوت + دعای امام سجاد برای عید فطر

 

دعای قنوت نماز عید سعید فطر    حجم فایل : ۵۳۲ کیلوبایت     نوع فایل : JPG با کیفیت بالا

 

{ لینک دانلود }

 اینم تصاویر متحرک عید سعید فطر


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

حموم, عابر بانک, طنز های خنده دار
 
تا حالا دقت کردین اگه بخوای ۱۰ تومن از عابر بانک بگیری ، ۶۰ نفر تو صف با حقارت نگات میکنن !!!
حالا روزی که ۲۰۰ تومن میگیری ، تا نیم مایلی خر هم پر نمیزنه !
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین که قیمت بیسکوییت رنگارنگ همون ۱۰۰ تومان مونده ؟!؟
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین هربار یه چیزی رو یه جای مطمئن قایم میکنیم، یادمون میره اون جای مطمئن کجا بوده
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین وقتی مردم می خوان بپرسن ساعت چنده به مچ دستشون اشاره !!
می کنن ولی وقتی می خوان بپرسن دستشوییی کجاست به پشتشون اشاره نمی کنن ؟!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین تو فیلما آدم بده وقتی می خواد آدم خوبه رو بکشه کلت تو دستشه و انگشتش رو ماشه نیم ساعت از نقشه های شومش تعریف میکنه . . .
دقیقا وقتی می خواد ماشه رو فشار بده یکی از راه می رسه از پشت سر یه گلوله می زنه پشت سرش

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠
 
تا حالا دقت کردین یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی . . .
همه ی وسایلتو که می ریزی بیرون تازه میفهمی چه غلطی کردی !!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین همه به چراغ راهنمایی میگن چراغ قرمز !!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین تو کل کل‌های ایرانی‌ ها ، همیشه همه برای خودشون متاسفند !؟
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین دقیقا هموون روزی که میخاین برین بیرون یا درس دارین تمام کانالا توپ ترین فیلم های سالو میزاره !!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تاحالا دقت کردین وقتی واسه یه چیزی یا کاری لحظه شماری میکنید چقدر زمان دیر میگذره !
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠
تا حالا دقت کردین وقتی زیادی به یه چیزی دقت میکنین . . .
هیچ اتفاق خاصی نمیفته !!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تاحالا دقت کردین وقتی میری سر قرار دوستش از خود طرف خوشگلتره ؟!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین موقعی که یه ماشین خارجی مدل بالا میبینین تو کوچه پارکه میرین داخلشو نیگا میکنین
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠
تا حالا دقت کردین قبلاً هر چی موبایل کوچکتر بود با کلاس تر بود ، الان هر چی بزرگتر باشه !
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین وقتی یکی بهت میگه : « اگه یه سوال ازت بپرسم راستشو بهم میگی ؟ » نگران می شی ، یاد تمام دروغا و کارای بدی که انجام دادی میفتی ؟!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین هروقت یه خواب خوب میبینی صب پاشی یادت نمیاد ! اما کافیه یه خواب ناجور ببینی ، تا شیش ماه تو مخته !!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین موقه درس خوندن هیچی مث بازی با موبایل حال نمیده !!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین اینایی که میرن کلاس گیتار ، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن
آهنگ خز شده و ضایعِ “ اگه یه روز بری سفر ” میباشد !
پ.ن : از اساتید محترم خواهشمندیم یکم تنوع به خرج بدید !
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین تو همه فیلما ادم پولدارا یا سرطان دارن یا بد بخت بی چاره و تنهان !؟
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده ! بعد که نگاه میکنیم میبینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده ؟
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین تعداد خواننده های ایران ، از شنونده ها داره بیشتر میشه ؟
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین شعور اگه خریدنیم بود بعضیا از کنارش رد میشدند ! بازم نمی خریدند ؟
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین تو فیلما وقتی پلیسه دنبال مجرمه س یا مجرمه دنبال پلیسه همیشه میگه : من اونو میخوام . . . زنده !
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین تو این فیلما که نشون میدن هر کی می افته تو آب اصلا شنا بلد نیست ولی اون که بیرن واستاده در حد یه غریق نجات کامله !
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین همیشه وقتی حوله رو تو حموم میخوای برداری یکی از لباسات میفته رو زمین خیس میشه ؟!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه میکنی میبینی نیم ساعت گذشته !
نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعتو نگاه میکنی میبینی دو ساعت گذشته ؟!
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تا حالا دقت کردین وقتی تو  زندگیتون یه روزنه ی امید پیدا میشه سریع یه پترس فداکار پیدا میشه که دستشو بکنه توش ؟
♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠تا حالا دقت کردید♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠


تا حالا دقت کردین وقتی موبایلتون میوفته زمین سریع برش میدارین ببینین ، چیزیش شده یا نه ولی وقتی رفیقتون می خوره زمین هرهر بهش می خندین !
نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

قــــــول پـــــدر

در سال 1989 زمین لرزه هشت و دو ریشتر بیشتر مناطق آمریکا را با خاک یکسان کرد و در کمتر از چند دقیقه
بیش از سی هزار کشته بر جای گذاشت.
در این میان پدری دیوانه وار به سوی مدرسه پسرش دوید اما با دیدن ساختمان ویران شده مدرسه شوکه شد.
با دیدن این منظره دلخراش یاد قولی که به پسرش داده بود افتاد: پسرم هر اتفاقی برایت بیفتد من همیشه پیش تو خواهم بود
و اشک از چشمانش سرازیر شد.


با وجود توده آوار و انبوه ویرانی ها کمک به افراد زیر آوار نا ممکن به نظر میرسید
اما او هر لحظه تعهد خود به پسرش را به خاطر می آورد.

او دقیقا روی مسیری که هر صبح به همراه پسرش به سوی کلاس او می پیمودند تمرکز کرد
و با به خاطر آوردن محل کلاس به آنجا شتافته و با عجله شروع به کندن کرد.
دیگر والدین در حال ناله و زاری بودندو او را ملامت می کردند که کار بی فایده ای انجام میدهد.
ماموران آتش نشانی و پلیس نیز سعی کردند او را منصرف کنند اما پاسخ او تنها یک جمله بود:
آیا قصد کمک به مرا دارید یا باید تنها تلاش کنم؟؟؟

هشت ساعت به کندن ادامه داد. دوازده ساعت ... بیست و چهار ساعت ... سی و شش ساعت
و بالاخره در سی و هشتمین ساعت سنگ بزرگی را عقب کشیده و صدای پسرش را شنید فریاد زد پسرم!
جواب شنید : پدر من اینجا هستم.
پدر من به بچه ها گفتم نگران نباشید پدرم حتما ما را نجات خواهد داد.
پدر! شما به قولتان عمل کردید.
پدر پرسید وضع آنجا چطور است؟؟ 
ما 14 نفر هستیم ما زخمی گرسنه و تشنه ایم.
وقتی ساختمان فرو ریخت یک قطعه مثلثی شکل ایجاد شد که باعث نجات ما شد.
پسرم بیا بیرون.
نه پدر اجازه بدهید اول بقیه بیرون بیایند من مطمئن هستم شما مرا بیرون می آورید 
و هر اتفاقی بیفتد به خاطر من آنجا خواهید ماند.

سخن روز : اشخاص را مي توان به سه دسته تقسيم كرد؛
آنهايي كه به اتفاق حوادث كمك مي كنند،
آنها كه به اتفاق افتادن حوادث مي نگرند
و آنهايي كه از اتفاق افتاده حيران مي شوند.توماس ادیسون.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هشـت اصـل برای یک زنـدگی عـالی


1. صبح ها که از خواب بیدار می شوید، دستگاه عیب سنج و ایرادگیر وجودتان را از کار بیندازید. قول می دهم؛ خورشید درخشان تر، پرنده ها خوش آوازتر، مردم مهربان تر و حتی کسب و کارتان پربرکت تر خواهد شد. 

2. در معادلات زندگی هیچ گاه از علامت منفی استفاده نکنید، به خاطر داشته باشید که تفکر منفی از آن چنان قدرتی برخوردار است که می تواند با قرار گرفتن در پشت یک معادله بزرگ زندگی، همه علامت های مثبت آن را تغییر داده و مانند خود منفی بسازد. 

3. هیچ گاه در گره زدن طناب پاره شده دوستی تعلل به خرج ندهید، گاهی اوقات غرور بیجا سبب می شود که حتی همسران خوب توجهی به گسستگی ریسمان بین خود ننمایند. مطمئن باشید گره زدن به خاطر کمتر نمودن طول طناب، نزدیکی را بیشتر می کند. 

4. آنتن های ذهن تان را تنها به سوی ایستگاه هایی تنظیم کنید که شبانه روز امواج مثبت پخش می کند، کاری کنید که کارکنان ایستگاه های منفی از شدت بیکاری اخراج شوند. 

5. دلتان را تبدیل به اقیانوسي آرام نمایید نه یک مرداب ناچیز. فکر نمی کنید حتی تصور اقیانوس هم احساسی از عظمت و پهناوری را در دل ایجاد کند؟ آنها که دل هایشان مرداب است با کوچک ترین حادثه ای به تلاطم می افتد، برعکس کسانی که شدیدترین گرداب ها و جریان های حوادث هم آرامش شان را بر هم نخواهد زد. 

6. سعی کنید قلبی مقاوم داشته باشید، قلبی که مقابل گرم و سرد حوادث و ضربه های عاطفی همچون ظروف چینی با اندک ضربه ای خرد نشود. 

7. تجربه های تلخ و شیرین زندگی را مانند يك درس فهمیدنی بدانید و نه حفظ کردنی، چرا که مطالب حفظ شده پس از مدت زمانی در ذهن پاک می شوند. 

8. همواره مصمم باشید تا با استفاده از جلا دهنده هایی همچون دعا و نیایش روح و روانتان را پاکی و طراوت بخشید.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 39 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com